بخش ۱۵ - حکایت پاسبان کی خاموش کرد تا دزدان رخت تاجران بردند به کلی بعد از آن هیهای و پاسبانی میکرد
پاسبانی خفت و دزد اسباب برد
رختها را زیر هر خاکی فشرد
روز شد بیدار شد آن کاروان
دید رفته رخت و سیم و اشتران
پس بدو گفتند ای حارس بگو
که چه شد این رخت و این اسباب کو
گفت دزدان آمدند اندر نقاب
رختها بردند از پیشم شتاب
قوم گفتندش که ای چو تل ریگ
پس چه میکردی کیی ای مردریگ
گفت من یک کس بدم ایشان گروه
با سلاح و با شجاعت با شکوه
گفت اگر در جنگ کم بودت امید
نعرهای زن کای کریمان برجهید
گفت آن دم کارد بنمودند و تیغ
که خمش ورنه کشیمت بیدریغ
آن زمان از ترس بستم من دهان
این زمان هیهای و فریاد و فغان
آن زمان بست آن دمم که دم زنم
این زمان چندانک خواهی هی کنم
چونک عمرت برد دیو فاضحه
بینمک باشد اعوذ و فاتحه
گرچه باشد بینمک اکنون حنین
هست غفلت بینمکتر زان یقین
همچنین هم بینمک مینال نیز
که ذلیلان را نظر کن ای عزیز
قادری بیگاه باشد یا به گاه
از تو چیزی فوت کی شد ای اله
شاه لا تاسوا علی ما فاتکم
کی شود از قدرتش مطلوب گم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی دربارهیک پاسبان و دزدی روایت میشود. پاسبان که مسئول حفظ امنیت کاروان است، در هنگام حمله دزدان نتوانسته از رخت و اسباب محافظت کند. وقتی کاروان صبح به هوش میآید و میبیند که همه چیز برده شده، از پاسبان میپرسند که چه بر او رفته است. پاسبان به دلیل ترس از دزدان، نتوانسته فریاد بزند یا مقاومت کند و همواره بهانههای مختلفی میآورد. در نهایت، نتیجهگیری میشود که غفلت و ترس انسانها باعث میشود تا از مسئولیتهای خود شانه خالی کنند، و اینکه باید در برابر مشکلات شجاعانه بایستند.
هوش مصنوعی: پاسبان خوابش برد و دزد با آرامش وسایل را برد و لباسها را زیر هر خاکی پنهان کرد.
هوش مصنوعی: صبح شد و کاروان بیدار شد. دید که بار و وسایل و شترها رفتهاند.
هوش مصنوعی: پس به او گفتند: ای حارس، بگو که این لباس و این وسایل چه شد؟
هوش مصنوعی: دزدها در پوشش لباسهایمان وارد شدند و با سرعت چیزهای من را از جلویم بردند.
هوش مصنوعی: جمعیت به او گفتند: ای کسی که مانند تلی از شن هستی، پس تو چه کار میکردی، ای مرد خاکی؟
هوش مصنوعی: او گفت که من تنها هستم، در حالی که آنها گروهی هستند که با سلاح و شجاعت و افتخار آمادهاند.
هوش مصنوعی: اگر در جنگ به پیروزی امیدی نداری، با صدای بلند فریاد بزن تا ای بلندمرتبهها به یاریام بیایید.
هوش مصنوعی: در آن لحظه کارد را نشان دادند و گفتند که اگر ساکت نشوی، بیپروا تو را میزنیم.
هوش مصنوعی: در آن زمان به خاطر ترس، سکوت کرده بودم، اما الان با صدای بلند فریاد میزنم و ناله میکنم.
هوش مصنوعی: در آن زمان که نفسی میکشم، با تمام وجود خود این کار را انجام میدهم و اکنون هر زمان که بخواهی، میتوانم فریاد بزنم یا ناله کنم.
هوش مصنوعی: وقتی عمرت به پایان برسد، شیطان مایه رسوایی و بیحالی خواهد شد و تنها دعا و طلب آمرزش میتواند به کمکت بیاید.
هوش مصنوعی: هرچند که ممکن است حالا صدا و حنین بیطعم و بیمزه به نظر برسد، اما غفلت از آن، حتی بیطعمتر و خطرناکتر است.
هوش مصنوعی: این بیت میگوید که افرادی که بیارزش و بینمک هستند، نیز مینالند و از حالِ خود شکایت میکنند. مخاطب به کسی اشاره میکند که مقام و عزتی دارد و او را دعوت به توجه به این افراد ذلیل میکند.
هوش مصنوعی: ای خدا، آیا ممکن است که تو توانایی داشته باشی در زمانی که نیاز است، چیزی از ما را از دست بدهی یا از ما دور کنی؟
هوش مصنوعی: ای شاه، بر آنچه که از دست رفتهاند داغی نگذارید، زیرا خواستهگان از قدرت تو در گمراهی خواهند بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.