بخش ۱۰۲ - گفتن خواجه در خواب به آن پایمرد وجوه وام آن دوست را کی آمده بود و نشان دادن جای دفن آن سیم و پیغام کردن به وارثان کی البته آن را بسیار نبینند وهیچ باز نگیرند و اگر چه او هیچ از آن قبول نکند یا بعضی را قبول نکند هم آنجا بگذارند تا هر آنک خواهد برگیرد کی من با خدا نذرها کردم کی از آن سیم به من و به متعلقان من حبهای باز نگردد الی آخره
بشنو اکنون داد مهمان جدید
من همی دیدم که او خواهد رسید
من شنوده بودم از وامش خبر
بسته بهر او دو سه پاره گهر
که وفای وام او هستند و بیش
تا که ضیفم را نگردد سینه ریش
وام دارد از ذهب او نه هزار
وام را از بعض این گو بر گزار
فضله ماند زین بسی گو خرج کن
در دعایی گو مرا هم درج کن
خواستم تا آن به دست خود دهم
در فلان دفتر نوشتست این قسم
خود اجل مهلت ندادم تا که من
خفیه بسپارم بدو در عدن
لعل و یاقوتست بهر وام او
در خنوری و نبشته نام او
در فلان طاقیش مدفون کردهام
من غم آن یار پیشین خوردهام
قیمت آن را نداند جز ملوک
فاجتهد بالبیع ان لا یخدعوک
در بیوع آن کن تو از خوف غرار
که رسول آموخت سه روز اختیار
از کساد آن مترس و در میفت
که رواج آن نخواهد هیچ خفت
وارثانم را سلام من بگو
وین وصیت را بگو هم مو به مو
تا ز بسیاری آن زر نشکهند
بیگرانی پیش آن مهمان نهند
ور بگوید او نخواهم این فره
گو بگیر و هر که را خواهی بده
زانچ دادم باز نستانم نقیر
سوی پستان باز ناید هیچ شیر
گشته باشد همچو سگ قی را اکول
مسترد نحله بر قول رسول
ور ببندد در نباید آن زرش
تا بریزند آن عطا را بر درش
هر که آنجا بگذرد زر میبرد
نیست هدیهٔ مخلصان را مسترد
بهر او بنهادهام آن از دو سال
کردهام من نذرها با ذوالجلال
ور روا دارند چیزی زان ستد
بیست چندان خو زیانشان اوفتد
گر روانم را پژولانند زود
صد در محنت بریشان بر گشود
از خدا اومید دارم من لبق
که رساند حق را در مستحق
دو قضیهٔ دیگر او را شرح داد
لب به ذکر آن نخواهم بر گشاد
تا بماند دو قضیه سر و راز
هم نگردد مثنوی چندین دراز
برجهید از خواب انگشتکزنان
گه غزلگویان و گه نوحهکنان
گفت مهمان در چه سوداهاستی
پایمردا مست و خوش بر خاستی
تا چه دیدی خواب دوش ای بوالعلا
که نمیگنجی تو در شهر و فلا
خواب دیده پیل تو هندوستان
که رمیدستی ز حلقهٔ دوستان
گفت سوداناک خوابی دیدهام
در دل خود آفتابی دیدهام
خواب دیدم خواجهٔ بیدار را
آن سپرده جان پی دیدار را
خواب دیدم خواجهٔ معطی المنی
واحد کالالف ان امر عنی
مست و بیخود این چنین بر میشمرد
تا که مستی عقل و هوشش را ببرد
در میان خانه افتاد او دراز
خلق انبه گرد او آمد فراز
با خود آمد گفت ای بحر خوشی
ای نهاده هوشها در بیهشی
خواب در بنهادهای بیداریی
بستهای در بیدلی دلداریی
توانگری پنهان کنی در ذل فقر
طوق دولت بسته اندر غل فقر
ضد اندر ضد پنهان مندرج
آتش اندر آب سوزان مندرج
روضه اندر آتش نمرود درج
دخلها رویان شده از بذل و خرج
تا بگفته مصطفی شاه نجاح
السماح یا اولی النعمی رباح
ما نقص مال من الصدقات قط
انما الخیرات نعم المرتبط
جوشش و افزونی زر در زکات
عصمت از فحشا و منکر در صلات
آن زکاتت کیسهات را پاسبان
وآن صلاتت هم ز گرگانت شبان
میوهٔ شیرین نهان در شاخ و برگ
زندگی جاودان در زیر مرگ
زبل گشته قوت خاک از شیوهای
زان غذا زاده زمین را میوهای
درعدم پنهان شده موجودیی
در سرشت ساجدی مسجودیی
آهن و سنگ از برونش مظلمی
اندرون نوری و شمع عالمی
درج در خوفی هزاران آمنی
در سواد چشم چندان روشنی
اندرون گاو تن شهزادهای
گنج در ویرانهای بنهادهای
تا خری پیری گریزد زان نفیس
گاو بیند شاه نی یعنی بلیس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن مربوط به شعری از حافظ است که در آن به موضوع مهمانی و وام دهی، سرمایه و دارایی، و همچنین خواب و بیداری پرداخته شده است. شاعر از مهمانی جدید سخن میگوید که آمده و در مورد وامها و داراییهای خود صحبت میکند. او از نگهداری جواهرات برای مهمان میگوید و بر اهمیت صدقه و بخشش تأکید میکند. در ادامه، اشاره به خوابهایی دارد که به او الهام شده و از طریق آنها به نکاتی در مورد هوش، بیداری و رازها پرداخته است. در نهایت، تأملاتی درباره زندگی، ثروت و معنای واقعی آن در متن وجود دارد.
هوش مصنوعی: اکنون بشنو که مهمان تازهام در حال آمدن است، من این را پیش از این احساس میکردم.
هوش مصنوعی: من خبرهایی از معشوق شنیدهام که برای او چند تکه جواهر آماده کردهام.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وفای وام و قرضی که به کسی داده شده، باعث میشود که من به یاد آن وفا باشم و وقتی که دیگران به من آسیب برسانند یا وضعیتم بد شود، قلبم بیشتر زیر فشار میرود. در واقع، وفای به وعده و قرض، بار سنگینی بر دوش انسان میگذارد.
هوش مصنوعی: او از طلا و زر و، یک وام معتبر دارد که ارزشش به اندازه چندین وام دیگر است. از همین مقدار طلا، به او نشان بده که چقدر از آن برای پرداخت به دیگران کافی است.
هوش مصنوعی: بسیاری از چیزها وجود دارد که ارزش زیادی ندارند، اما بهتر است از آنها به درستی استفاده کرد. در دعاهایتان هم مرا فراموش نکنید و از خدا بخواهید که نام من را هم در زمره خوشبختان قرار دهد.
هوش مصنوعی: خواستم آنچه را که در دفتری خاص نوشتهام، خودم به دست شخصی بدهم.
هوش مصنوعی: من فرصت نداشتم که رازهایم را به او بسپارم و در بهشت آرامش یابم.
هوش مصنوعی: درخشش و زیبایی لعل و یاقوت به خاطر نام اوست که در دل تاریکی معرفت نوشته شده است.
هوش مصنوعی: من غم یار گذشتهام را در این سنگ قبر پنهان کردهام.
هوش مصنوعی: فقط پادشاهان ارزش واقعی آن را میدانند، پس در خرید و فروش تلاش کن تا فریب نخوری.
هوش مصنوعی: در معاملات، از ترس فریب و ضرر، باید دقت کنید که پیامبر به ما آموخته است که سه روز فرصت برای معامله داریم.
هوش مصنوعی: از کساد و رکود نترس، چرا که در نهایت رونق و شکوفایی آن هیچ زیانی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: به فرزندانم سلام کن و این وصیت را با دقت برایشان بیان کن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از فراوانی طلا کاسته نشود، بیهزینه آن را جلوی مهمان قرار میدهند.
هوش مصنوعی: اگر او بگوید که این نعمت را نخواهم، بگو که آن را بگیر و هر کسی را که میخواهی، به او بده.
هوش مصنوعی: به خاطر این که آهنگ یا صدای خوشی را به کسی ندادم، نمیتوانم نغمهای را از او بگیرم و از او شیرینی یا لذتی انتظار داشته باشم.
هوش مصنوعی: اگر کسی در پیروی از گفتههای رسول دچار انحراف شود، میتواند به سرنوشتی همچون سگ مبتلا شود و دور از حقیقت بماند.
هوش مصنوعی: اگر در بسته شود، نباید آن زرش (طلا) را ببندند تا عطاها و نعمتها بر درش بریزد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از آنجا عبور کند، به پاداشی بزرگ دست پیدا میکند و خبری از برگرداندن هدیههای خالصانه نیست.
هوش مصنوعی: به خاطر او، من به مدت دو سال نذرهایی را به درگاه خداوند انجام دادهام.
هوش مصنوعی: اگر اجازه دهند که چیزی از آن بگیرند که به بیست برابر ارزش دارد، این کار برای آنها ضرر بزرگی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر روح من را به زودی در فشار قرار دهند، صد دروازه از مشکلاتشان باز خواهد شد.
هوش مصنوعی: من به خدا امید دارم که حق را به کسانی که شایسته آن هستند برساند.
هوش مصنوعی: دو موضوع دیگر را برای او توضیح داد که نمیخواهم دربارهٔ آنها صحبت کنم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دو موضوع در رابطه با یکدیگر پنهان بمانند، نیازی به گفتن داستانهای طولانی نیست.
هوش مصنوعی: بیدار شو از خواب و به صدای انگشتان که بر روی ساز میکوبند و همزمان به شعر گفتن و نوحهخوانی مشغولند توجه کن.
هوش مصنوعی: میگوید: مهمان، در چه افکار و خواستههایی غرق شدهای که با روحیهای شاداب و سرمست از جا برخاستهای؟
هوش مصنوعی: ای بوالعلا، چه چیزی را در خواب دیشب دیدی که جای تو در این شهر و در میان مردم نمیگنجد؟
هوش مصنوعی: تو در خواب دیدهای که فیل تو در هند است و از حلقهٔ دوستان خود دور افتادهای.
هوش مصنوعی: گفت: در دل خود خواب زیبایی دیدهام که مثل آفتاب روشن و درخشان است.
هوش مصنوعی: در خواب کسی را دیدم که بیدار و هوشیار بود و دلش فقط به دیدار معشوقش بسته شده بود.
هوش مصنوعی: در خواب دیدم شخصی بزرگ و محترم که قدرت زیادی دارد، به من گفت که در موضوع خاصی باید یک کار را به صورت جدی انجام بدهم.
هوش مصنوعی: این فرد به قدری در حالت مستی و بیخودی به سر میبرد که نمیتواند هیچ چیزی را به درستی بشمارد و این حالتی است که باعث شده عقل و هوش او را کاملاً از بین ببرد.
هوش مصنوعی: او در درازای خانه به زمین افتاد و مردم دورش جمع شدند.
هوش مصنوعی: با خود گفتم ای دریا که شادی و خوشی را در تو نهادند و عقلها را به حالت حیرت و بیخبری انداختی.
هوش مصنوعی: در خواب عمیق فرورفتهای، اما در دل بیحالی، آرامشی پیدا کردهای.
هوش مصنوعی: میتوانی ثروت و توانگری خود را در زیر فشار فقر پنهان کنی، اما در حقیقت، فقر همچون زنجیر و طوقی بر گردنت خواهد بود که تو را محدود میکند.
هوش مصنوعی: در تضادهای موجود، نیرویی پنهان وجود دارد؛ مانند آتشی که در درون آب نهفته است و به شدت سوزانده میشود.
هوش مصنوعی: گلستانی که در آتش نمرود سوخته، به خاطر بخشش و انفاق فراوان، دوباره سبز و شکوفا شده است.
هوش مصنوعی: به گفته پیامبر، کسی که صاحب نعمتهای بزرگ است و به راحتی میتواند در این مسیر پیشرفت کند، موفق و رستگار است.
هوش مصنوعی: بخشش مال از صدقه کمتر نمیشود، بلکه کارهای نیک باعث پیوند و ارتباط بهتر میشوند.
هوش مصنوعی: افزایش طلا در صدقه دادن و پاکی از گناه و کارهای زشت در نمازش است.
هوش مصنوعی: زکات تو نگهبان کیسهات خواهد بود و نماز تو هم مثل شبانی برای تو در برابر گرگها عمل خواهد کرد.
هوش مصنوعی: میوهای شیرین در درون درختان و برگها پنهان است که نشاندهنده زندگی ابدی است که در زیر سایه مرگ قرار دارد.
هوش مصنوعی: قوت خاک به خاطر یک روش خاص قوی شده است و از این غذا، میوهای بر زمین رشد کرده است.
هوش مصنوعی: در جهانی که به نظر خالی میآید، وجودی نهفته است که در ذات خود حالتی از عبادت و نزدیکی به حقیقت دارد.
هوش مصنوعی: ظاهر او از آهن و سنگ است و در درونش نوری وجود دارد که مانند شمعی برای جهانیان میتابد.
هوش مصنوعی: در دل نگرانیهای فراوان، در چشمانم روشنی و امیدی روشن وجود دارد.
هوش مصنوعی: در دل گاوی، گنجی از یک شاهزاده در خرابهای پنهان شده است.
هوش مصنوعی: تا خری پیر از آن گاو ارزشمند بگریزد، پادشاهی چون بلیس را میبیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.