بخش ۱۳۱ - درک وجدانی چون اختیار و اضطرار و خشم و اصطبار و سیری و ناهار به جای حس است کی زرد از سرخ بداند و فرق کند و خرد از بزرگ و طلخ از شیرین و مشک از سرگین و درشت از نرم به حس مس و گرم از سرد و سوزان از شیر گرم و تر از خشک و مس دیوار از مس درخت پس منکر وجدانی منکر حس باشد و زیاده که وجدانی از حس ظاهرترست زیرا حس را توان بستن و منع کردن از احساس و بستن راه و مدخل وجدانیات را ممکن نیست و العاقل تکفیه الاشارة
درک وجدانی به جای حس بود
هر دو در یک جدول ای عم میرود
نغز میآید برو کن یا مکن
امر و نهی و ماجراها و سخن
این که فردا این کنم یا آن کنم
این دلیل اختیارست ای صنم
وان پشیمانی که خوردی زان بدی
ز اختیار خویش گشتی مهتدی
جمله قران امر و نهیست و وعید
امر کردن سنگ مرمر را کی دید
هیچ دانا هیچ عاقل این کند
با کلوخ و سنگ خشم و کین کند
که بگفتم کین چنین کن یا چنان
چون نکردید ای موات و عاجزان
عقل کی حکمی کند بر چوب و سنگ
عقل کی چنگی زند بر نقش چنگ
کای غلام بسته دست اشکستهپا
نیزه برگیر و بیا سوی وغا
خالقی که اختر و گردون کند
امر و نهی جاهلانه چون کند
احتمال عجز از حق راندی
جاهل و گیج و سفیهش خواندی
عجز نبود از قدر ور گر بود
جاهلی از عاجزی بدتر بود
ترک میگوید قنق را از کرم
بیسگ و بیدلق آ سوی درم
وز فلان سوی اندر آ هین با ادب
تا سگم بندد ز تو دندان و لب
تو به عکس آن کنی بر در روی
لاجرم از زخم سگ خسته شوی
آنچنان رو که غلامان رفتهاند
تا سگش گردد حلیم و مهرمند
تو سگی با خود بری یا روبهی
سگ بشورد از بن هر خرگهی
غیر حق را گر نباشد اختیار
خشم چون میآیدت بر جرمدار
چون همیخایی تو دندان بر عدو
چون همی بینی گناه و جرم ازو
گر ز سقف خانه چوبی بشکند
بر تو افتد سخت مجروحت کند
هیچ خشمی آیدت بر چوب سقف
هیچ اندر کین او باشی تو وقف
که چرا بر من زد و دستم شکست
او عدو و خصم جان من بدست
کودکان خرد را چون میزنی
چون بزرگان را منزه میکنی
آنک دزدد مال تو گویی بگیر
دست و پایش را ببر سازش اسیر
وآنک قصد عورت تو میکند
صد هزاران خشم از تو میدمد
گر بیاید سیل و رخت تو برد
هیچ با سیل آورد کینی خرد
ور بیامد باد و دستارت ربود
کی ترا با باد دل خشمی نمود
خشم در تو شد بیان اختیار
تا نگویی جبریانه اعتذار
گر شتربان اشتری را میزند
آن شتر قصد زننده میکند
خشم اشتر نیست با آن چوب او
پس ز مختاری شتر بردست بو
همچنین سگ گر برو سنگی زنی
بر تو آرد حمله گردد منثنی
سنگ را گر گیرد از خشم توست
که تو دوری و ندارد بر تو دست
عقل حیوانی چو دانست اختیار
این مگو ای عقل انسان شرم دار
روشنست این لیکن از طمع سحور
آن خورنده چشم میبندد ز نور
چونک کلی میل او نان خوردنیست
رو به تاریکی نهد که روز نیست
حرص چون خورشید را پنهان کند
چه عجب گر پشت بر برهان کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، نویسنده به بررسی مفهوم اختیار و درک وجدانی میپردازد. او به این نکته اشاره میکند که اختیار انسان سبب میشود که او بر کارهای خود آگاهی داشته باشد و از خطاهایش پشیمان شود. قرآن را به عنوان منبع فرمان و نهی معرفی میکند و تأکید میکند که هیچ عقل سلیمی بر اشیاء بیجان (مثل سنگ و چوب) حکمی نمیکند. متن همچنین به این مسئله میپردازد که انسان باید از خشم و انتقامجویی بیجهت خودداری کند و بر نادانی و جاهلی که موجب خشم میشود، تأکید میکند. در نهایت، نویسنده به تمثیلهایی اشاره میکند که نشان میدهند هیچکدام از مخلوقات نباید به خاطر اعمال دیگران خشمگین شوند، بلکه باید از اختیار و عقل خود استفاده کنند تا بر احساسات و واکنشهای خود تسلط یابند.
هوش مصنوعی: درک عمیق و درونی به جای حس و احساس ظاهری است، هر دو حالت در یک راستا قرار دارند و این روند ادامه دارد.
هوش مصنوعی: با ناز و ظرافت به سوی ما میآید، تو فقط دستور نده یا کاری نکن؛ مسأله و گفتگوها را رها کن.
هوش مصنوعی: من میتوانم تصمیم بگیرم که فردا چه کار کنم، این نشاندهنده آزادی انتخاب من است، ای محبوب.
هوش مصنوعی: پشیمانی که بر اثر بدیها احساس کردی، به دلیل انتخابهای خودت بود و این باعث شد که هدایت یابی.
هوش مصنوعی: تمامی قرآن دستوری برای عمل و نهی از کارهای ناپسند است، اما هیچکس زیبایی و شفافیت دستورات الهی را همانند دیدن سنگ مرمر درک نکرده است.
هوش مصنوعی: هیچ آدم عاقل و دانایی با سنگ و کلوخ، به خشم و کینهورزی نمیپردازد.
هوش مصنوعی: در این جمله به نوعی انتقاد و ناراحتی اشاره میشود از اینکه فرد یا افرادی نتوانستهاند به خواستهها یا توقعات دیگران پاسخ مثبت بدهند. گویا گوینده پیشتر خواستهای را مطرح کرده اما دیدن که آن درخواست برآورده نشده و این امر به ناتوانی یا بیتفاوتی اشاره دارد. در مجموع به احساس ناامیدی و عدم پاسخگویی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: عقل نمیتواند بر روی چوب و سنگ حکمی بدهد و نمیتواند به صدا و هارمونیهایی که از ساز خارج میشود، واکنشی نشان دهد.
هوش مصنوعی: ای خدمتگزار، تو که دستت باندپیچی شده و پایت شکستگی دارد، سلاح خود را بردار و به میدان جنگ بیایید.
هوش مصنوعی: آفرینندهای که ستارهها و آسمان را میسازد، چگونه میتواند دستورات و نهیهای نادانانه صادر کند؟
هوش مصنوعی: شما احتمال ناتوانی از حق را رد کردید و شخصی را که نادان، گیج و نادان است، خطاب قرار دادید.
هوش مصنوعی: ناتوانی از مقام و ارزش نیست، اگرچه جهل و نادانی از ناتوانی هم بدتر است.
هوش مصنوعی: ترک میگوید: از این که بیدرد و بیدغدغه به سمت درخت میروم، خوشحالم.
هوش مصنوعی: از آن طرف، با ادب و احترام وارد شو تا شاید سگ هم به خاطر تو دندان و لبش را ببندد.
هوش مصنوعی: تو بر خلاف آنچه باید رفتار میکنی و در نتیجه از زخمها و دردهای ناشی از آن خسته خواهی شد.
هوش مصنوعی: به قدری در رفتن و پذیرش مقام و محبت تلاش کن که حتی دشمنانت هم از تو متاثر شده و به حالت نرم و دوستی درآیند.
هوش مصنوعی: اگر تو با خود به جایی بروی، هر موجودی از قبیل سگی یا روباهی که بر سر راهت باشد، از بین خواهد رفت و نابود خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر کسی بر حق نباشد، نمیتواند بر خشم خود کنترل داشته باشد و هنگامی که بر او ظلمی شود، نمیتواند خود را مهار کند.
هوش مصنوعی: اگر تو بر دشمن غیور هستی و دندانهایت را به او نشان میدهی، زمانی که گناه و جرم او را میبینی، باید بر حذر باشی.
هوش مصنوعی: اگر چوبی از سقف خانه بیفتد، به شدت به تو آسیب میزند و مجروحت میکند.
هوش مصنوعی: هیچ تندی و غضبی نباید بر سقف چوبی داشته باشی، چون در مقابل آن، تو هستی که خود را وقف کردهای.
هوش مصنوعی: چرا او به من آسیب زد و باعث شد که دستم بشکند، در حالی که او دشمن و رقیب جان من است.
هوش مصنوعی: وقتی با کودکان کوچک برخورد میکنی، باید همانند بزرگترها با احترام و محبت با آنها رفتار کنی.
هوش مصنوعی: اگر کسی مال تو را دزدید، بهتر است او را بگیری و مقیدش کنی تا نتواند فرار کند.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که وقتی کسی به نیت آسیب رساندن به تو نزدیک میشود، خشم و نفرت بسیاری از دیگران نسبت به او بروز میکند و حس حمایت و دفاع از تو در میان آنها افزایش مییابد.
هوش مصنوعی: اگر سیل بیفتد و تمام belongings تو را ببرد، هیچ اهمیتی ندارد که با این سیل کینهای در دل داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر بادی بیفتد و دندانگیر تو را برباید، آیا دل تو بر این حادثه بر باد خشمگین میشود؟
هوش مصنوعی: خشم در وجود تو به گونهای بروز کرده که دیگر نتوانی بیاختیار عذرخواهی کنی.
هوش مصنوعی: اگر چوپان به شتر ضربه بزند، آن شتر به قصد چوپان برمیگردد.
هوش مصنوعی: خشم شتر به دلیل آن چوبی که به آن زده میشود نیست، بلکه از اختیار خود شتر ناشی میشود.
هوش مصنوعی: اگر به کسی آسیب بزنی، او نیز به تو حملهور خواهد شد و مسلماً در مقابل آن زخم خواهد خورد.
هوش مصنوعی: اگر سنگی از خشم تو متاثر شود، به خاطر این است که تو از آن فاصله گرفتهای و او قدرتی بر تو ندارد.
هوش مصنوعی: زمانی که عقل حیوانات فهمید که اختیار و انتخاب در دست آنهاست، دیگر نباید بگویی که ای عقل انسانی، شرمنده باش.
هوش مصنوعی: این نکته واضح است، اما به خاطر آرزوی سحری، آن کسی که میخواهد بخورد، چشمانش را به روی نور میبندد.
هوش مصنوعی: چون اشتیاقش به نان نیست، به سمت تاریکی میرود زیرا در روز وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر حرص بتواند خورشید را پنهان کند، چه تعجبی دارد اگر بر دلایل و منطق پشت کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.