مولانا
»
مثنوی معنوی
»
دفتر سوم
»
بخش ۲۹ - بازگشتن فرعون از میدان به شهر شاد بتفریق بنی اسرائیل از زنانشان در شب حمل
شه شبانگه باز آمد شادمان
کامشبان حملست و دورند از زنان
خازنش عمران هم اندر خدمتش
هم به شهر آمد قرین صحبتش
گفت ای عمران برین در خسپ تو
هین مرو سوی زن و صحبت مجو
گفت خسپم هم برین درگاه تو
هیچ نندیشم به جز دلخواه تو
بود عمران هم ز اسرائیلیان
لیک مر فرعون را دل بود و جان
کی گمان بردی که او عصیان کند
آنک خوف جان فرعون آن کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به داستانی از عمران و فرعون اشاره میکند. عمران با خوشحالی به خانه بازمیگردد و به خازن خود میگوید که آرامش را در اینجا پیدا کرده و از رفتن به سمت زنان و صحبت کردن با آنها پرهیز کند. عمران همچنین برای فرعون، که از اسراییلیان بود، دل میسوزاند و به او هشدار میدهد که هیچکس نباید از فرعون بترسد، چون او همان کسی است که از جان خود ترسیده است.
هوش مصنوعی: شهر در شب بازگشته و شادمان است. در این شب، امیدها و آرزوها به بار نشسته و دوری از زنان احساس میشود.
هوش مصنوعی: خازن عمران به معنای ذخیره و نگهداری عمران و آبادانی است. در این بیت، به شخصیت یا فردی اشاره میشود که هم در خدمت دیگران است و هم به شهر آمده و در کنار آنهاست، به نوعی زندگی اجتماعی و همکاری را نشان میدهد. این شخص به نوعی حس همبستگی و ارتباط با دیگران را تداعی میکند.
هوش مصنوعی: ای عمران، در اینجا دراز بکش و به جایی نرو و از معاشرت با زنان دوری کن.
هوش مصنوعی: گفت: من در این درگاه آرام میگیرم و به جز آنچه که برای تو خوشایند است، هیچ فکری نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: در میان مردم اسرائیل، عمران هم وجود داشت، اما فرعون دارای قلب و روحی متفاوت بود.
هوش مصنوعی: کی فکر میکردی که او سرکشی کند، در حالی که ترس از جان فرعون او را به این کار وادار میکند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.