بخش ۱۴۸ - قصهٔ فریاد رسیدن رسول علیه السلام کاروان عرب را کی از تشنگی و بیآبی در مانده بودند و دل بر مرگ نهاده شتران و خلق زبان برون انداخته
اندر آن وادی گروهی از عرب
خشک شد از قحط بارانشان قرب
در میان آن بیابان مانده
کاروانی مرگ خود بر خوانده
ناگهانی آن مغیث هر دو کون
مصطفی پیدا شد از ره بهر عون
دید آنجا کاروانی بس بزرگ
بر تف ریگ و ره صعب و سترگ
اشترانشان را زبان آویخته
خلق اندر ریگ هر سو ریخته
رحمش آمد گفت هین زوتر روید
چند یاری سوی آن کثبان دوید
گر سیاهی بر شتر مشک آورد
سوی میر خود به زودی میبرد
آن شتربان سیه را با شتر
سوی من آرید با فرمان مر
سوی کثبان آمدند آن طالبان
بعد یکساعت بدیدند آنچنان
بندهای میشد سیه با اشتری
راویه پر آب چون هدیهبری
پس بدو گفتند میخواند ترا
این طرف فخر البشر خیر الوری
گفت من نشناسم او را کیست او
گفت او آن ماهروی قندخو
نوعها تعریف کردندش که هست
گفت مانا او مگر آن شاعرست
که گروهی را زبون کرد او بسحر
من نیایم جانب او نیم شبر
کشکشانش آوریدند آن طرف
او فغان برداشت در تشنیع و تف
چون کشیدندش به پیش آن عزیز
گفت نوشید آب و بردارید نیز
جمله را زان مشک او سیراب کرد
اشتران و هر کسی زان آب خورد
راویه پر کرد و مشک از مشک او
ابر گردون خیره ماند از رشک او
این کسی دیدست کز یک راویه
سرد گردد سوز چندان هاویه
این کسی دیدست کز یک مشک آب
گشت چندین مشک پر بی اضطراب
مشک خود روپوش بود و موج فضل
میرسید از امر او از بحر اصل
آب از جوشش همیگردد هوا
و آن هوا گردد ز سردی آبها
بلک بی علت و بیرون زین حکم
آب رویانید تکوین از عدم
تو ز طفلی چون سببها دیدهای
در سبب از جهل بر چفسیدهای
با سببها از مسبب غافلی
سوی این روپوشها زان مایلی
چون سببها رفت بر سر میزنی
ربنا و ربناها میکنی
رب میگوید برو سوی سبب
چون ز صنعم یاد کردی ای عجب
گفت زین پس من ترا بینم همه
ننگرم سوی سبب و آن دمدمه
گویدش ردوا لعادوا کار تست
ای تو اندر توبه و میثاق سست
لیک من آن ننگرم رحمت کنم
رحمتم پرست بر رحمت تنم
ننگرم عهد بدت بدهم عطا
از کرم این دم چو میخوانی مرا
قافله حیران شد اندر کار او
یا محمد چیست این ای بحر خو
کردهای روپوش مشک خرد را
غرقه کردی هم عرب هم کرد را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این قطعه، گروهی از عربها به خاطر قحطی و کمبود آب دچار سختی شدهاند و کاروانی در بیابان مانده است. ناگهان رسول خدا (محمد) برای یاری آنها ظاهر میشود و با دیدن کاروانی بزرگ، به آنها دلسوزی میکند. او با سفارش به شتران، آب را فراهم میکند و همه را سیراب میسازد.
در این لحظه، شتربانی که ابتدا رسول را نمیشناسد، کمکم میفهمد که او همان شخصی است که با سحر و کلامش گروهی را تحت تأثیر قرار داده است. پس از اینکه آب از مشک رسول جاری میشود، معجزههایی رخ میدهد و همه از آب سیراب میشوند.
در اینجا، شاعر به پرسش درباره نقش علل و اسباب و قدرت خداوند میپردازد و میگوید که خداوند بدون علت میتواند معجزه کند و کارها را از عدم به وجود آورد. همچنین اشارهای به توبه و رحمت خداوند دارد و تأکید میکند که خداوند رحمتش را بیتوجه به خطاهای انسان عطا میکند. در نهایت، حيرت کاروان از این معجزه و قدرت رسول خدا و رحمت او به تصویر کشیده میشود.
هوش مصنوعی: در آن بیابان، تعدادی از اعراب به خاطر خشکسالی و کمبود باران، جان خود را از دست دادند.
هوش مصنوعی: در میانه یک بیابان، کاروانی متوقف شده و سرنوشت خود را پذیرفته است.
هوش مصنوعی: به ناگهان، آن کسی که یاریدهنده هر دو جهان است، به سوی ما ظاهر شد تا کمک کند.
هوش مصنوعی: در جایی بزرگ راهی کاروانی را دید که بر روی شنها و در مسیر دشواری در حرکت بود.
هوش مصنوعی: شتران آنها با زبانهای آویخته، در حال حرکت در بیابان هستند و خاک و ریگ در هر طرف پراکنده شده است.
هوش مصنوعی: خداوند رحمتش را نازل کرد و فرمود: بشتابید و زودتر حرکت کنید، که چند نفر به سمت آن تپهها میدوند.
هوش مصنوعی: اگر سیاهی بر شتر مشک بیفتد، به زودی آن را نزد صاحبش میبرد.
هوش مصنوعی: آن شتربان سیاهپوست را با شترش به سمت من بیاورید، بر اساس دستوری که به شما دادهام.
هوش مصنوعی: بعد از یک ساعت، آن کسانی که به سمت تپههای شنی رفته بودند، چیزی را مشاهده کردند که بسیار حیرتانگیز بود.
هوش مصنوعی: یک بنده سیاهچهرهای بود که بر الگوی آبیرنگی سوار شده بود، مانند کسی که اهمیت و ارزش هدیهای را حمل میکند.
هوش مصنوعی: پس به او گفتند که اینجا فخر بشر، بهترین مخلوق، تو را میخواند.
هوش مصنوعی: او گفت: من او را نمیشناسم، کیست؟ طرف پاسخ داد: او همان ماهروی شیرینی است.
هوش مصنوعی: انواع مختلف درباره او توضیحاتی دادند و گفتند که او وجود دارد، اما شاید تنها آن شاعر باشد که واقعی و پایدار است.
هوش مصنوعی: او با جادو به گروهی زبان داد؛ من به سوی او نمیروم و حتی یک قدم هم نزدیک نمیشوم.
هوش مصنوعی: او را به سمتی کشیدند و او در پاسخ به این عمل، فریاد بلندی زد و به شدت اعتراض کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که او را به حضور آن محبوب بردند، گفت که ابتدا آب بنوش و سپس چیزی را بردارید.
هوش مصنوعی: او با مشک خود، همه را سیراب کرد؛ شتران را آب داد و هر کسی از آن آب نوشید.
هوش مصنوعی: راویه آب را پر کرد و مشک او که عطرش مانند مشک است، ابر آسمان به خاطر زیبایی و شکوه او در حیرت مانده است.
هوش مصنوعی: این شخصی که دیدهاید، با یک برخورد یا دیدار ساده، میتواند احساسات عمیق و سوزناک را در دل ایجاد کند.
هوش مصنوعی: این شخص را دیدهای که با یک مشک آب، چندین مشک را بی هیچ نگرانی پر کرده است.
هوش مصنوعی: موی مشک، پوششی است که زیبایی و لطافت آن را میپوشاند، و نعمت و فضیلت از اراده او به ما میرسد، درست مثل آبی که از دریا سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: آب در حال جوشان شدن، باعث ایجاد بخار میشود و این بخار به خاطر سردی آبها، به حالت مایع برمیگردد.
هوش مصنوعی: به طرز شگفتانگیزی، بیدلیل و خارج از این قوانین، آب به زندگی بخشیده و از عدم، موجودات را شکل داده است.
هوش مصنوعی: از کودکی به علتها توجه کردهای و به همین دلیل از نادانی به آنها چسبیدهای.
هوش مصنوعی: تو به واسطهها مشغول هستی و از اصل موضوع غافل شدهای، به این حجابها تمایل داری و از حقیقت دور شدهای.
هوش مصنوعی: وقتی ابزارها و دلایل دیگر از میان رفتند، به دعا و نالهی خداوند مشغول میشوی و نیایشهای خود را آغاز میکنی.
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید وقتی به یاد ساخته من هستی، به سوی وسیلهها و اسباب زندگی برو و از آنها استفاده کن.
هوش مصنوعی: از این پس تصمیم دارم تو را ببینم و به هیچیک از عوامل و اوضاع اطراف توجهی نکنم.
هوش مصنوعی: میگوید: ای تو که در توبه و پیمان خود سستی میکنی، نگذار به گذشته برگردی و به عادات قبلیات بازگشتی.
هوش مصنوعی: اما من به آن نگاه نمیکنم، بلکه رحمتی میکنم و رحمت من بر بدنم سایهافگن است.
هوش مصنوعی: من به گذشته بد تو فکر نمیکنم و از بزرگواریات در این لحظه که به من دعوت میکنی، هدیهای دلمشغول نمیشوم.
هوش مصنوعی: کارهای تو که ای محمد، قافله را به شگفتی انداخته و حیرت زده کرده است. این شگفتی مانند دریا عمق دارد و چیزی نیست که به راحتی قابل درک باشد.
هوش مصنوعی: شما به زیبایی و شیکپوشی این مقام یا شخصیت ارزشمندی پرداختهاید که هم عربها و هم کردها را تحت تاثیر قرار داده و محو خود کردهاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.