مولانا
»
مثنوی معنوی
»
دفتر سوم
»
بخش ۱۴۹ - مشک آن غلام ازغیب پر آب کردن بمعجزه و آن غلام سیاه را سپیدرو کردن باذن الله تعالی
ای غلام اکنون تو پر بین مشک خود
تا نگویی درشکایت نیک و بد
آن سیه حیران شد از برهان او
میدمید از لامکان ایمان او
چشمهای دید از هوا ریزان شده
مشک او روپوش فیض آن شده
زان نظر روپوشها هم بر درید
تا معین چشمهٔ غیبی بدید
چشمها پر آب کرد آن دم غلام
شد فراموشش ز خواجه وز مقام
دست و پایش ماند از رفتن به راه
زلزله افکند در جانش اله
باز بهر مصلحت بازش کشید
که به خویش آ باز رو ای مستفید
وقت حیرت نیست حیرت پیش تست
این زمان در ره در آ چالاک و چست
دستهای مصطفی بر رو نهاد
بوسههای عاشقانه بس بداد
مصطفی دست مبارک بر رخش
آن زمان مالید و کرد او فرخش
شد سپید آن زنگی و زادهٔ حبش
همچو بدر و روز روشن شد شبش
یوسفی شد در جمال و در دلال
گفتش اکنون رو بده وا گوی حال
او همیشد بی سر و بی پای مست
پای مینشناخت در رفتن ز دست
پس بیامد با دو مشک پر روان
سوی خواجه از نواحی کاروان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، داستان غلامی روایت میشود که در جستجوی حقیقت و الهام است. او تحت تأثیر برهان و ایمان، از مقام خود و خواجهاش غافل میشود. در حین این حیرت و شگفتی، چشمش به چشمهای میافتد که نشانهای از فیض الهی است. در این لحظه، احساساتی عمیق و قدرتمند او را در بر میگیرد، و به نوعی با دستهای پیامبر(مصطفی) در ارتباط قرار میگیرد. در نهایت، تغییراتی در او رخ میدهد و ناگهان به دگرگونی و روشنایی میرسد. غلام با دو مشک پر میآید و به سوی خواجهاش میرود، نشاندهنده سفر روحانی و تحول درون اوست.
هوش مصنوعی: ای جوان، حالا تو باید به کار خود ادامه دهی و در مورد خوبیها و بدیها شکایت نکنی.
هوش مصنوعی: آن فرد سیهچهره به دلیل استدلال و منطق او حیران و شگفتزده شده است و از وجود ایمانش در دنیای نامحدود سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: چشمهای را دید که از آسمان جاری شده و مشک او به عنوان روپوشی برای نیکویی و برکت آن عمل کرده است.
هوش مصنوعی: از آن دید، لباسها نیز چاک شدند تا چشمهای پنهان و شگرف نمایان شود.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، چشمان او پر از اشک شد و به همین خاطر، او فراموش کرد که از چه کسی و از چه موقعیتی صحبت میکند.
هوش مصنوعی: دست و پای او از ترس و وحشت خواب از چشمانش پرانده شد و به شدت در دلش اثر گذاشته است.
هوش مصنوعی: باز به خاطر مصلحت، او را به سمت خود کشید که ای مستفید، دوباره به خودت برگرد.
هوش مصنوعی: این زمان، زمان تعجب نیست و تو در موقعیتی هستی که باید با هوشیاری و آمادگی به سمت هدف خود بروی. به جای اینکه متعجب بمانی، باید با نشاط و سرعت اقدام کنی.
هوش مصنوعی: دستهای پیامبر بر سر گذاشته شد و بوسههای عاشقانه بسیاری داده شد.
هوش مصنوعی: وقتی مصطفی دست خود را بر چهرهٔ او کشید، او را زیباتر کرد و درخشش بیشتری به او داد.
هوش مصنوعی: رنگ زنگی سفید شد و فرزند حبشی مانند ماه و روز روشن، شباش را روشن کرد.
هوش مصنوعی: یوسف در زیبایی و دلربایی به مرحلهای رسیده که یا بگوید چه حالتي دارد و به کجا میرود.
هوش مصنوعی: او در حال مستی به گونهای رفتار میکند که از خود بیخبر است و نه سرش را میشناسد و نه پایش را. در حین رفتن، از دست خود رها شده است و به حال و هوای مستیاش غوطهور است.
هوش مصنوعی: او با دو مشک پر از آب به سمت خواجه از مناطق کاروان آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.