آنچنانک ناگهان شیری رسید
مرد را بربود و در بیشه کشید
او چه اندیشد در آن بردن ببین
تو همان اندیش ای استاد دین
میکشد شیر قضا در بیشهها
جان ما مشغول کار و پیشهها
آنچنانک از فقر میترسند خلق
زیر آب شور رفته تا به حلق
گر بترسندی از آن فقرآفرین
گنجهاشان کشف گشتی در زمین
جملهشان از خوف غم در عین غم
در پی هستی فتاده در عدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیتها، شاعر به توصیف وضعیتی میپردازد که انسانها به مانند قربانیانی در دست سرنوشت (شیر قضا) قرار دارند. او به طور خاص به ترس مردم از فقر اشاره میکند و میگوید که این ترس آنها را به شدت مضطرب کرده است. علت این اضطراب، تلاش بیوقفهشان برای تأمین معیشت و حفظ هستی خود است. شاعر در انتها تأکید میکند که اگر مردم به جای ترس از فقر، به عنوان منبعی برای غنا و ثروت نگاه کنند، میتوانند گنجهای درون خود را کشف کنند.
هوش مصنوعی: ناگهان شیری ظاهر شد و مرد را به سرعت از جایش بلند کرد و به داخل جنگل برد.
هوش مصنوعی: او در مورد آنچه که میبرد، چه فکر میکند؟ تو نیز به همان موضوع فکر کن، ای استاد دین.
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر مانند یک شیر در جنگل به جان ما حملهور میشود و ما در این میان مشغول کار و فعالیتهای خود هستیم.
هوش مصنوعی: مردم به اندازهای از فقر وحشت دارند که برای دوری از آن، حتی به عمق دریا هم میروند و خود را در معرض خطر قرار میدهند.
هوش مصنوعی: اگر از آن چیزی که فقر به وجود میآورد بترسی، گنجهای زیادی در زمین پیدا میشود.
هوش مصنوعی: همه آنها به خاطر ترس از غم، در حالتی از غم، به دنبال وجود و هستی هستند ولی در واقع در عدم و نیستی قرار دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.