بعد از آن در سِرّ موسی حق نهفت
رازهایی گفت کان ناید به گفت
بر دل موسی سخنها ریختند
دیدن و گفتن به هم آمیختند
چند بیخود گشت و چند آمد به خوَد
چند پَرّید از ازل سوی ابد
بعد از این گر شرح گویم ابلهیست
زانک شرح این ورای آگهیست
ور بگویم عقلها را برکَند
ور نویسم بس قلمها بشکند
چون که موسی این عتاب از حق شنید
در بیابان در پی چوپان دوید
بر نشان پای آن سرگشته راند
گرد از پرّهٔ بیابان برفشاند
گام پای مردم شوریده خوَد
هم ز گام دیگران پیدا بوَد
یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب
یک قدم چون پیل رفته بر وریب
گاه چون موجی بر افرازان عَلَم
گاه چون ماهی روانه بر شکم
گاه بر خاکی نبشته حال خْوَد
همچو رمالی که رملی بر زند
عاقبت دریافت او را و بدید
گفت مژده ده که دستوری رسید
هیچ آدابی و ترتیبی مجو
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
کفر تو دین است و دینت نور جان
آمنی وز تو جهانی در امان
ای معاف یفعل الله ما یشا
بیمحابا رو زبان را برگشا
گفت ای موسی از آن بگذشتهام
من کنون در خون دل آغشتهام
من ز سدرهٔ منتهی بگذشتهام
صد هزاران ساله زان سو رفتهام
تازیانه بر زدی اسپم بگشت
گنبدی کرد و ز گردون بر گذشت
محرم ناسوت ما لاهوت باد
آفرین بر دست و بر بازوت باد
حال من اکنون برون از گفتن است
اینچ میگویم نه احوال من است
نقش میبینی که در آیینهایست
نقش توست آن نقش آن آیینه نیست
دم که مرد نایی اندر نای کرد
درخور نایست نه درخورد مرد
هان و هان گر حمد گویی گر سپاس
همچو نافرجام آن چوپان شناس
حمد تو نسبت بدان گر بهترست
لیک آن نسبت به حق هم ابترست
چند گویی چون غطا برداشتند
کاین نبودهست آنک میپنداشتند
این قبول ذکر تو از رحمت است
چون نماز مستحاضه رخصت است
با نماز او بیالودهست خون
ذکر تو آلودهٔ تشبیه و چون
خون پلید است و به آبی میرود
لیک باطن را نجاستها بود
کان به غیر آب لطف کردگار
کم نگردد از درون مرد کار
در سجودت کاش روگردانیی
معنی سبحان ربی دانیی
کای سجودم چون وجودم ناسزا
مر بدی را تو نکویی ده جزا
این زمین از حلمِ حق دارد اثر
تا نجاست بُرد و گلها داد بَر
تا بپوشد او پلیدیهای ما
در عوض بر روید از وی غنچهها
پس چو کافر دید کاو در داد و جود
کمتر و بیمایهتر از خاک بود
از وجود او گل و میوه نَرُست
جز فساد جمله پاکیها نجُست
گفت واپس رفتهام من در ذهاب
حَسْرَتا، یا لَیْتَنی کُنْتُ تُراب
کاش از خاکی سفر نگزیدمی
همچو خاکی دانهای میچیدمی
چون سفر کردم، مرا راه آزمود
زین سفرکردن رهآوردم چه بود؟
زان همه میلش سوی خاک است کو
در سفر سودی نبیند پیش رو
روی واپس کردنش آن حرص و آز
روی در ره کردنش صدق و نیاز
هر گیا را کش بود میلِ عُلا
در مَزید است و حیات و در نُما
چونک گردانید سر سوی زمین
در کمی و خشکی و نقص و غبین
میل روحت چون سوی بالا بود
در تَزایُد مرجعت آنجا بود
ور نگوساری سرت سوی زمین
آفِلی، حَق لا یُحِبُّ الْآفِلین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به بیان تجربههای معنوی و روحانی موسی(ع) میپردازد. او رازهایی را از حق میشنود که قابل بیان نیستند و به نوعی نشاندهنده عمیقترین حقایق وجودی هستند. موسی با شگفتی و تحیر در پی چوپانی میدود و در این مسیر، حرکات و حالاتی را تجربه میکند. در نهایت به آگاهیهایی میرسد که فراتر از کلام و عقل هستند.
شاعر به مجهول بودن بسیاری از تجربیات روحانی اشاره میکند و میگوید که درک این معارف تنها در افق وجودی عارفان ممکن است. موسی به بیان حالات روحانی و نور و کفر و دین میپردازد و دربارهی اهمیت و تأثیر ذکر و عبادت سخن میگوید.
در انتها، به تحلیلی از سفرهای روحی و میل به خاک و عالم مادّی پرداخته میشود و نشان میدهد که در این مسیر، حقیقت و نیاز واقعی به سوی وجود بالاتر و معنويت میباشد. به طور کلی، متن به جستجوی حقیقت و درک عمیق فلسفی و معنوی انسان اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در ادامه، در عمق وجود موسی، حقایق و رازهایی مخفی شده است که گفتنشان مناسب نیست و نمیتوان آنها را به زبان آورد.
هوش مصنوعی: بر دل موسی سخنهای بسیاری القا کردند و او با دیدن و گفتن، این دو را به هم پیوند زد.
هوش مصنوعی: مدت زیادی بیدلیل به سرگردانی گذشت و بارها به خود آمد. چند بار از آغاز جهانی به سوی ابدیت پرواز کرد.
هوش مصنوعی: از این به بعد اگر بخواهم چیزی بگویم، نادانی است، زیرا توضیح این موضوع فراتر از درک و آگاهی است.
هوش مصنوعی: اگر بخوام عقلها را تحت تأثیر قرار دهم، باعث لزوم دوری از عقل میشود و اگر بخواهم بنویسم، قلمها شکست میخورند.
هوش مصنوعی: زمانی که موسی این سرزنش را از خداوند شنید، در بیابان به دنبال چوپانی شتافت.
هوش مصنوعی: پای آن سرگشته بر زمین نشانی گذاشته که از گوشهٔ بیابان برف را میپاشد.
هوش مصنوعی: پایشان افرادی که در حال حرکت و شیدایی هستند، به گونهای است که از قدمهای دیگران نیز تأثیر میپذیرد.
هوش مصنوعی: یک قدم مثل چهرهای که از بالا به پایین میآید، و یک قدم مانند فیل است که بر روی زمین حرکت میکند.
هوش مصنوعی: گاهی مانند موجی هستم که بر افراشته میشود، و گاهی مانند ماهیای هستم که در آب شنا میکند.
هوش مصنوعی: گاه بر خاک، حال خود را نوشتهام مانند یک رمال که بر روی شنها خطی میکشد.
هوش مصنوعی: در نهایت، او را ملاقات کرد و وقتی دیدش، گفت که به دیگران خبر بدهید که دستوری به ما رسیده است.
هوش مصنوعی: هیچ نیازی نیست که قوانین خاصی را رعایت کنی، هرچه در دلت میگذرد را به راحتی بیان کن.
هوش مصنوعی: ای کفر تو برای من همچون دینی ارزشمند است و ایمان تو، نوری است که جانم را روشن میکند. به خاطر تو، جهانی در امنیت و آرامش قرار دارد.
هوش مصنوعی: ای محبوب، خداوند هر آنچه بخواهد انجام میدهد، بیپروا سخن بگو و زبانت را باز کن.
هوش مصنوعی: به موسی میگوید که من از آن مرحله فراتر رفتهام و اکنون در عمق اندوه و درد قرار دارم.
هوش مصنوعی: من از درختی که در نهایت آسمان قرار دارد، عبور کردهام و سالهای بسیار زیادی است که به سوی دیگری رفتهام.
هوش مصنوعی: تازیانهای به اسب زدی و آن را به گردش درآوردی، سپس از دور برآمد و به سمت آسمان رفت.
هوش مصنوعی: محرم دنیای ما، جهان الهی است؛ به خاطر قدرت و تواناییات، به تو درود میفرستم.
هوش مصنوعی: حالت کنونی من به قدری پیچیده و عمیق است که نمیتوانم به طور دقیق از آن بگویم. بنابراین این کلماتی که میگویم تنها نمایانگر احساسات من نیستند.
هوش مصنوعی: در آینه، تصویری میبینی که متعلق به خود توست، اما آن تصویر صرفاً به دلیل وجود خود آینه هست و خود آینه آن تصویر را نمیسازد.
هوش مصنوعی: وقتی که دم یک مرد به درون نای فرود میآید، نشانهی ذاتی نای بودن است و این ارتباط به ذات فرد برمیگردد نه به بازخورد مرد.
هوش مصنوعی: ای کسانی که حمد و سپاس میگویید، بدانید که شکرگزاری شما ممکن است همانند تلاش بینتیجه آن چوپان باشد.
هوش مصنوعی: ستایش تو اگر نسبت به آنها بهتر باشد، اما این نسبت به حق نیز ناقص و ناتمام است.
هوش مصنوعی: چرا هنوز درباره آنچه از قبل تصور میکردند صحبت میکنی، وقتی که به وضوح متوجه شدند که چیزی که فکر میکردند وجود دارد، وجود ندارد؟
هوش مصنوعی: اینکه ذکر و یاد تو پذیرفته میشود، به خاطر رحمت و بخشش توست، همانطور که در حالات خاص، انجام نماز با رخصت و اجازه ویژهای امکانپذیر است.
هوش مصنوعی: نماز او هیچگونه آلودگی ندارد، اما ذکر تو به تشبیه آلوده است و این دو در کیفیت و پاکی متفاوتاند.
هوش مصنوعی: خون آلوده است و به آب میریزد، اما در اصل، درون را ناپاکیها پر کرده است.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است انسان در زندگی با سختیها و کمبودها روبرو شود، اما برای او کافی است که لطف خداوند شامل حالش باشد و درونش پر از کار و تلاش باشد.
هوش مصنوعی: کاش در حال سجده، رو برتافته و از چیزی که بر آن هستی، سر برگردانی و بفهمی که چه معنایی در ستایش خداوند نهفته است.
هوش مصنوعی: ای پروردگارا، سجدهام بیارزش شده و وجودم ناپسند. جزای بدیها را به نیکی تبدیل کن.
هوش مصنوعی: این زمین به علت صبر و مهربانی خداوند اثراتی دارد که موجب میشود ناپاکیها را دور کند و گلها و زیباییها را به وجود آورد.
هوش مصنوعی: او باید معصیتها و زشتیهای ما را بپوشاند تا به جای آن، زیباییها و نیکیها از او پدیدار شود.
هوش مصنوعی: به محض اینکه کافر متوجه شد کسی که در بخشش و generosity کماهمیتتر و بیارزشتر از خاک است، به او نگاه میکند.
هوش مصنوعی: وجود او نمیتواند نتیجهای جز فساد داشته باشد و از پاکیها چیزی نمیتواند به وجود آورد.
مصرع دوم اشاره به آیهٔ ۵۶ سورهٔ زمر: «... يَٰا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللهِ ...، یعنی: افسوس بر آنچه در کار خدا کوتاهى کردم» و ۴۰ نبأ: «... يَقُولُ ٱلْکَافِرُ يَٰا لَيْتَنِي کُنتُ تُرَٰابًا، یعنی: کافر میگويد: ای کاش خاک بودم» دارد، (با توجّه به لقب امام علی علیهالسّلام «ابوتراب و جنب الله» بدکاران در آخرت افسوس میخورند و آرزوی شیعه بودن میکنند چنانچه در تفاسیر و حدیثهای شیعی ذیل همین دو آیه گفته شده؛ مراجعه به سایت «الوحی»)
هوش مصنوعی: ای کاش هرگز از این خاک دور نمیشدم و مانند دانهای در خاک میماندم.
هوش مصنوعی: وقتی که سفر کردم، مسیر مرا امتحان کرد. حالا از این سفر چه چیز به دست آوردهام؟
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه به خاک و زمین تمایل دارد، در سفر کردن هیچ بهرهای نمیبیند و چشماندازهای روشنی برایش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: توجه به میل و اشتیاقی که به دست آوردن چیزها داریم، باعث میشود که در انسان صداقت و نیازمندی از بین برود.
هوش مصنوعی: هر گیاهی که به سمت رشد و زندگی تمایل دارد، به دنبال کمال و زیبایی است.
هوش مصنوعی: زمانی که سر خود را به سمت زمین میچرخاند، در آنجا با کمبود، خشکی و نقصهایی مواجه میشود.
هوش مصنوعی: اگر روح تو به سمت بالا تمایل داشته باشد، بازگشتت نیز در همان راستا خواهد بود.
در مصرع دوم: لا یحب الآفلین یعنی «نابودشوندگان (/ناپدیدشوندگان) را دوست نمیدارد» (اقتباس از آیهٔ ۷۶ سورهٔ انعام)
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.