بخش ۱۱۳ - برخاستن مخالفت و عداوت از میان انصار به برکات رسول علیه السلام
دو قبیله کاوس و خزرج نام داشت
یک ز دیگر جان خونآشام داشت
کینههای کهنهشان از مصطفی
محو شد در نور اسلام و صفا
اولا اخوان شدند آن دشمنان
همچو اعداد عنب در بوستان
وز دم المؤمنون اخوه به پَند
در شکستند و تنِ واحد شدند
صورت انگورها اخوان بود
چون فشردی شیرهٔ واحد شود
غوره و انگور ضدانند لیک
چونک غوره پخته شد، شد یارِ نیک
غورهای کو سنگبست و خام ماند
در ازل حق کافر اصلیش خواند
نه اخی نه نفس واحد باشد او
در شقاوت نحس ملحد باشد او
گر بگویم آنچ او دارد نهان
فتنهٔ افهام خیزد در جهان
سر گبر کور نامذکور به
دود دوزخ از ارم مهجور به
غورههای نیک که ایشان قابلند
از دم اهل دل آخر یک دلند
سوی انگوری همیرانند تیز
تا دوی بر خیزد و کین و ستیز
پس در انگوری همیدرند پوست
تا یکی گردند و وحدت وصف اوست
دوست دشمن گردد ایرا هم دواست
هیچ یک با خویش جنگی در نبست
آفرین بر عشق کل اوستاد
صد هزاران ذره را داد اتحاد
همچو خاک مفترق در رهگذر
یک سبوشان کرد دست کوزهگر
که اتحاد جسمهای آب و طین
هست ناقص جان نمیماند بدین
گر نظایر گویم اینجا در مثال
فهم را ترسم که آرد اختلال
هم سلیمان هست اکنون لیک ما
از نشاط دوربینی در عمی
دوربینی کور دارد مرد را
همچو خفته در سرا کور از سرا
مولعیم اندر سخنهای دقیق
در گره ها باز کردن ما عشیق
تا گره بندیم و بگشاییم ما
در شکال و در جواب آیینفزا
همچو مرغی کو گشاید بند دام
گاه بندد تا شود در فن تمام
او بود محروم از صحرا و مرج
عمر او اندر گره کاریست خرج
خود زبون او نگردد هیچ دام
لیک پرش در شکست افتد مدام
با گره کم کوش تا بال و پرت
نسکلد یک یک ازین کر و فرت
صد هزاران مرغ پرهاشان شکست
و آن کمینگاه عوارض را نبست
حال ایشان از نبی خوان ای حریص
نقبوا فیها ببین هل من محیص
از نزاع ترک و رومی و عرب
حل نشد اشکال انگور و عنب
تا سلیمان لسین معنوی
در نیاید بر نخیزد این دوی
جمله مرغان منازع بازوار
بشنوید این طبل باز شهریار
ز اختلاف خویش سوی اتحاد
هین ز هر جانب روان گردید شاد
حیث ما کنتم فولوا وجهکم
نحوه هذا الذی لم ینهکم
کور مرغانیم و بس ناساختیم
کان سلیمان را دمی نشناختیم
همچو جغدان دشمن بازان شدیم
لاجرم وا ماندهٔ ویران شدیم
میکنیم از غایت جهل و عما
قصد آزار عزیزان خدا
جمع مرغان کز سلیمان روشنند
پر و بال بی گنه کی برکنند
بلک سوی عاجزان چینه کشند
بی خلاف و کینه آن مرغان خوشند
هدهد ایشان پی تقدیس را
میگشاید راه صد بلقیس را
زاغ ایشان گر بصورت زاغ بود
باز همت آمد و مازاغ بود
لکلک ایشان که لکلک میزند
آتش توحید در شک میزند
و آن کبوترشان ز بازان نشکهد
باز سر پیش کبوترشان نهد
بلبل ایشان که حالت آرد او
در درون خویش گلشن دارد او
طوطی ایشان ز قند آزاد بود
کز درون قند ابد رویش نمود
پای طاووسان ایشان در نظر
بهتر از طاووسپران دگر
منطق الطیر آن خاقانی صداست
منطق الطیر سلیمانی کجاست
تو چه دانی بانگ مرغان را همی
چون ندیدستی سلیمان را دمی
پر آن مرغی که بانگش مطربست
از برون مشرقست و مغربست
هر یک آهنگش ز کرسی تا ثریست
وز ثری تا عرش در کر و فریست
مرغ کو بی این سلیمان میرود
عاشق ظلمت چو خفاشی بود
با سلیمان خو کن ای خفاشِ رَد
تا که در ظلمت نمانی تا ابد
یک گزی ره که بدان سو میروی
همچو گز قطب مساحت میشوی
وانک لنگ و لوک آن سو میجهی
از همه لنگی و لوکی میرهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن که به صورت شعر بیان شده، دو قبیله کاوس و خزرج به دشمنی با یکدیگر اشاره شده است. اما با ورود اسلام و نور آن، کینههای قدیمی بین آنان محو شده و تبدیل به برادری و اتحاد میشوند. تشبیهات زیبایی مثل انگور و غوره به کار برده میشود تا مفهوم تبدیل اختلاف به اتحاد را نشان دهد.
شاعر همچنین به نکتهای مهم اشاره میکند که تنها در برقراری عشق و ارتباط با یکدیگر، انسانها میتوانند به یک وحدت نیکو دست یابند، و این اتحاد به دلیلی است که بهر رابطه و تفاهم بر اساس عشق میسر میشود.
در نهایت، شاعر به داستان سلیمان و مرغان اشاره میکند و میگوید که کسی که از سلیمان دور باشد، در ظلمت و جهل باقی میماند. او از خواننده میخواهد که به وحدت و دوستی توجه کند و از اختلاف و کینه دوری کند.
هوش مصنوعی: دو طایفه به نامهای کاوس و خزرج وجود داشتند، که یکی از آنها نسبت به دیگری خصومت و دشمنی عمیقی داشت.
هوش مصنوعی: کینهها و دشمنیهای قدیمی آنها نسبت به مصطفی با ظهور نور اسلام و پاکی از بین رفت.
هوش مصنوعی: دشمنان به یکدیگر نزدیک شدهاند و مانند دانههای انگور در باغ قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: از نفس مؤمنان برادری ناشی میشود که در سختیها پشتیبان یکدیگرند و مانند یک بدن واحد عمل میکنند.
هوش مصنوعی: صورت انگورها همانند برادران است و وقتی فشرده شوند، شیرهٔ واحدی حاصل میشود.
هوش مصنوعی: غوره و انگور با هم تفاوت دارند، اما وقتی غوره به خوبی رشد میکند و成熟 میشود، به یک دوست خوب تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: میوهای که هنوز خام و نرسیده است، مانند سنگی در آغاز خلقت، به عنوان کافر اصلی شناخته میشود.
هوش مصنوعی: نه امیالی از خود دارد و نه در اندیشهاش، او در بدبختی و شقاوت بهسر میبرد و به نوعی کافر و ملحد است.
هوش مصنوعی: اگر بگویم آنچه او در دل پنهان دارد، غوغای درک و فهم را در جهان به راه میاندازد.
هوش مصنوعی: سر گبر که در تاریکی گم شده، به خاطر آتش جهنم دچار درد و رنج شده و از نعمتهای بهشت دور افتاده است.
هوش مصنوعی: انسانهای نیک و خوشدل که زشتیها و مشکلات را میشناسند، در واقع به دل واحدی وصل هستند و درک عمیقتری از دنیا دارند.
هوش مصنوعی: به سمت انگورهایی تند میدوند تا برنخیروفت کنند و به دور از جنگ و جدال باشند.
هوش مصنوعی: در انگور، پوست را میجوند تا دانهها یکپارچه و متحد شوند، زیرا این کار نشاندهندهی وضعیت یگانگی و هماهنگی است.
هوش مصنوعی: دوست میتواند به دشمن تبدیل شود، اما هیچ یک از آنها با خودشان نمیجنگند.
هوش مصنوعی: عشق، استاد تمام چیزهاست و به واسطه آن، هزاران ذره را به هم پیوند میزند و واحد میکند.
هوش مصنوعی: همچون خاکی که در کنار راه بر اثر گذر یک دلی که به شادابی رسیده، توسط صنعتگری که کوزه میسازد، شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: جسمهای آب و گل هرگز به صورت کامل به یکدیگر متصل نمیشوند و از این رو روح یا جان در این حالت پایدار نمیماند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم در اینجا مثالهایی بیاورم، از فهم و درک افراد میترسم که ایراد و اختلالی ایجاد کند.
هوش مصنوعی: سلیمان همچنان وجود دارد، اما ما به دلیل نداشتن دیدگاه و شادابی لازم، از درک و مشاهده عظمت او دوریم.
هوش مصنوعی: مردی مانند فردی که در اتاقی تاریک خوابیده است، بینایی ندارد و نمیتواند حقیقت را ببیند.
هوش مصنوعی: ما به یادگیری سخنانی دقیق و پیچیده مشغولیم و در این هنر، مانند عاشقانی هستیم که با عشق خود به گرهها و مشکلات میپردازیم.
هوش مصنوعی: ما در کلام و پاسخ، هم به ایجاد پیوندها میپردازیم و هم به باز کردن آنها.
هوش مصنوعی: مانند پرندهای که بند دام را میگشاید، گاهی اوقات خود را در مشکلاتی گرفتار میکند تا به کمال و مهارت برسد.
هوش مصنوعی: او از دنیای آزاد و طبیعت دور است و زندگیاش در مشکلات و پیچیدگیها گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: اگرچه خود او هرگز در دام نمیافتد، اما با پرواز کردن دائماً دچار شکست میشود.
هوش مصنوعی: در تلاش باش که با دقت و احتیاط عمل کنی تا از پرواز و آزادیات کاسته نشود و به مشکلات و موانع دچار نشوی.
هوش مصنوعی: صدها هزار پرنده پرهای خود را از دست دادند، اما آن تلهای که در کمین بود، بسته نشد.
هوش مصنوعی: حال آنها را از پیامبر بشناسید، ای شخص تشنه و حریص. در این موضوع عمیقتر بررسی کنید، آیا راهی برای نجات وجود دارد؟
هوش مصنوعی: مسائل مربوط به انگور و کشمش هیچگاه از نزاع و درگیری بین ترکها، رومیها و عربها حل نشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که سلیمان معنوی به دنیا نیامده، این دو موضوع به نتیجه نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: تمام پرندگان باهم در حال جدال هستند، به صدای این طبل پادشاه گوش دهید.
هوش مصنوعی: از تنوع و اختلافهای خود دور شوید و به سمت اتحاد بروید. از هر طرف با خوشحالی به حرکت درآیید.
هوش مصنوعی: هرجا که باشید، روی خود را به سوی این قبله که شما را باز نمیدارد، بچرخانید.
هوش مصنوعی: ما مثل پرندههای کور هستیم و هیچگاه نتوانستهایم رابطهمان را با آنچه که سلیمان را میشناخت، بسازیم.
هوش مصنوعی: مانند جغدها که در برابر شکارچیان میایستند، ما نیز به همین صورت در برابر چالشها قرار گرفتیم و در نتیجه، دچار خرابی و سردرگمی شدیم.
هوش مصنوعی: ما به دلیل نادانی و بیخبری قصد آزار عزیزان خدا را داریم.
هوش مصنوعی: جمع پرندگان که از نور سلیمان بهرهمندند، چگونه میتوانند بدون گناه بال و پر خود را برکنند؟
هوش مصنوعی: پرندگانی که بیکینه و شکیبایی به سوی ناتوانان میروند، از بهترین و زیباترین موجودات هستند.
هوش مصنوعی: هدهد برای آنها راهی را میگشاید که به تقدیس و احترام میانجامد و به سمت بلقیس، ملکه سبا، راهی را هموار میکند.
هوش مصنوعی: اگر زاغ آنها همچنان زاغ باشد، باز هم اراده و تلاش ما تغییر نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در حالت بیخبری و تنبلی به سر میبرد و فقط صدا میزند، در واقع در آتش اعتقادات و ایمان به یکتایی خداوند دچار تردید و شک است.
هوش مصنوعی: کبوتران از پرندگان دیگر نمیترسند و بهخاطر اینکه خیالشان راحت باشد، سر خود را بر شانهی کبوتران دیگر میگذارند.
هوش مصنوعی: بلبل آنها که در درون خود حالاتی را تجربه میکند، در واقع بهشتی در درون خویش دارد.
هوش مصنوعی: طوطی آنها از شیرینی و خوشی آزاد بود، زیرا در دل شیرینی ابدیتی از زیبایی و جذابیت داشت.
هوش مصنوعی: پای طاووسهای آنها در نظر، زیباتر از پای طاووسپرانی دیگر است.
هوش مصنوعی: خاقانی قصیدهاش را با صدای بلند فریاد میزند و میپرسد که کجا میتوان اثر سلیمان را پیدا کرد.
هوش مصنوعی: تو که هرگز سلیمان را ندیدهای، چگونه میتوانی صدای پرندگان را بشناسی و درکی از آن داشته باشی؟
هوش مصنوعی: پر آن پرندهای که صدایش شبیه آواز نوازندگان است، از سمت شرق و غرب برخاسته است.
هوش مصنوعی: هر یک از این نغمهها از زمین تا آسمان و از آسمان تا بالای عرش بلند میشود و همواره صدا و ندا را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: پرندهای که بدون این سلیمان میرود، عاشق تاریکی است مانند خفاش.
هوش مصنوعی: با سلیمان همنشین شو ای خفاشِ شبزندهدار، تا همیشه در تاریکی نمانی.
هوش مصنوعی: هر قدمی که به سمت هدف خود برداری، مانند گزی که به سمت شمال میرود، میتواند تو را به نقطهای وسیع و مطلوب برساند.
هوش مصنوعی: اگر به آن سمت بروی و برای رسیدن به هدفی تلاش کنی، از تمام نقصها و مشکلاتی که داری رها میشوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.