اکملالدّین گفت «مولانا را عاشقم و دیدار او را آرزومندم و آخرتم خود یاد نمیآید. نقش مولانا را بی این اندیشهها و پیشنهادها مونس میبینم و آرام میگیرم به جمال او. و لذّتها حاصل میشود از عین صورت او یا از خیال او.» فرمود «اگرچه آخرت و حقّ در خاطر نیاید الّا آن همه مُضمر است در دوستی و مذکور است. پیش خلیفه رقاصهای شاهد، چارپاره میزد خلیفه گفت که فِی یَدَیْکِ صَنْعَتُکِ قَالَ فُی رِجُلَِی یَا خَلِیْفَةَ رَسُوْلِ اللّه خوشی در دستهای من از آنست که آن خوشی پا درین مضمر است. پس اگرچه مُرید به تفاصیل آخرت را یاد نیاورد امّا لذّت او به دیدن شیخ و ترسیدن او از فراق شیخ متضمّن آن همه تفاصیل است و آن جمله درو مضمر است. چنانک کسی فرزند را یا برادر را مینوازد و دوست میدارد اگرچه از بنوّت و اخوّت و امید وفا و رحمت و شفقّت و مهر او بر خویشتن و عاقبت کار و باقی منفعتها که خویشان از خویشان امید دارند ازینها هیچ به خاطر او نمیآید امّا این تفاصیل جمله مضمر است در آن قدر ملاقات و ملاحظت. همچنانک باد در چوب مضمرست اگرچه در خاک بود یا در آب بود که اگر در او باد نبودی آتش را به او کار نبودی، زیرا که باد علفِ آتش است و حیاتِ آتش است. نمیبینی که به نفخ زنده میشود اگرچه چوب در آب و خاک باشد باد در او کامِن است اگر باد درو کامن نبودی بر روی آب نیامدی و همچنانکه سخن میگویی اگرچه از لوازم این سخن بسیار چیزهاست از عقل و دماغ و لب و دهان و کام و زبان و جمله اجزای تن که رییسان تناند و ارکان و طبایع و افلاک و صدهزار اسباب که عالم به آن قایم است تا برسی به عالم صفات و آنگه ذات، و با این همه این معانی در سخن مُظهَر نیست و پیدا نمیشود آن جمله مضمَر است در سخن چنانکه ذکر رفت. آدمی را هر روز پنج و شش بار بیمرادی و رنج پیش میآید بیاختیار او قطعاً ازو نباشد از غیر او باشد و او مسخّر آن غیر باشد و آن غیر مراقب او باشد زیرا پسِ بدفعلی رنجش میدهد اگر مراقب نباشد چون دهد مناسب و با این همه بیمرادیها طبعش مقر نمیشود و مطمئن نمیشود که من زیر حکم کسی باشم خَلَقّ آدَمَ عَلی صُوْرَتِهِ در وصف الوهیت که مضادّ صفت عبودیّت است مستعار نهادهاست چندین بر سرش میکوبد و آن سرکشی مستعار را نمیگذارد زود فراموش میکند این بیمرادیها را ولیکن سودش ندارد تا آن وقت که آن مستعار را ملک او نکنند از سیلی نرهد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: اکملالدین به عشق و آرزوی دیدار مولانا اشاره میکند و میگوید که حتی اگر به آخرت و حق فکر نکند، عشق به مولانا او را آرام میکند و از دیدار او لذت میبرد. او به تبیین این نکته میپردازد که اگرچه فردی ممکن است به تفصیلات آخرت فکر نکند، اما لذت و ارتباط او با استادش به نوعی شامل همه این تفاصیل است. او به مانند عشق به خانواده اشاره میکند که ممکن است فرد به تمامی جنبههای این عشق فکر نکند، اما این جنبهها در عمق احساسات و روابط نهفتهاند. در واقع زندگی و احساسات انسان به گونهای است که باوجود مشکلات و چالشها، او میتواند از عشق و دوستی لذت ببرد و این احساسات در عمیقترین بُعد وجود او مدنظر قرار دارند. اکملالدین بر این باور است که انسان در مواجهه با چالشها و مشکلات، همراه با محبت و دوستی، میتواند از زحمتها و بیمرادیهای زندگی احساس رضایت کند.
هوش مصنوعی: اکملالدّین میگوید: «من به مولانا علاقهمندم و آرزو دارم او را ببینم، در حالی که به آخرت فکر نمیکنم. من نقش مولانا را بدون این افکار و پیشنهادات، مونس و آرامشبخش میبینم و لذتها از زیبایی او یا خیال او به دست میآید.» او ادامه میدهد: «هرچند که انسان به آخرت و حق فکر نمیکند، اما این محبت و دوستی در دل او نهفته است. مثلاً وقتی خلیفهای شاهد چهارپارهای را رقص میدید، به او گفت که توانایی او را در دستانش میبیند. او پاسخ داد که این خوشی در پاهای من است. در حقیقت این خوشی که از دیدن شیخ به دست میآید، همه آن جزئیات آخرت را در بر دارد. به همین صورت، فردی که فرزند یا برادرش را دوست دارد، هرچند در لحظه به امید وفا یا رحمت او فکر نکند، اما همه این احساسات در دیدار و توجه به او وجود دارد. جالب اینجاست که اگرچه باد در چوب موجود است، اما ممکن است در خاک یا آب باشد و اگر باد در آن نباشد، آتش نمیتواند از آن روشن شود. همچنین سخن گفتن نیاز به اجزای بسیاری دارد، اما معانی این سخن درآن نمایش داده نمیشود و فقط در درون این سخن نهفته است. آدمی روزانه با بیمرادی و مشکلات زیادی روبرو میشود که بهطور غیرارادی به او تحمیل شده و او تنها مجری آنهاست. این مشکلات نمیگذارند او احساس آرامش کند و به خاطر تلنگرهای زندگی، احساس میکند که تحت سرپرستی دیگری است. با این حال، انسان نمیتواند زود همه این مشکلات را فراموش کند تا زمانی که سرکشی درونش به دست خود او نیفتد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.