واحسرتا که غوطه زد آخر بخاک و خون
چون صید خورده تیر جفا میرزا رحیم
جز زخم کین نچید گلی زین چمن گذشت
بس تندتر ز باد صبا میرزا رحیم
از لب پی شکایت اعدا به پیش دوست
گردد چو غنچه مهرگشا میرزا رحیم
آه از دمی که همچو گل از خاک سرزند
خونین کفن بروز جزا میرزا رحیم
القصه چون شهید جفا گشت و جا گرفت
بر صدر محفل شهدا میرزارحیم
مشتاق گفت از پی تاریخ فوت او
بس حیف از آن شهید جفا میرزارحیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.