آه کاخر رفت حاجی میرمعصوم از جهان
وز وفاتش تیره شد عالم بچشم خاص و عام
ناگهان پرواز کرده روز یاران شد سیاه
آفتاب زندگی چون آمدش برطرف بام
از شراب مرگ بیخود گشت تا صبح نشور
آه ازین صهبا که گردون ریختش غافل بجام
سادس شهر ربیعالاول از دور فلک
بود کامد صبح روز زندگی او را بشام
صد دریغ از گوهر پاکش که غافل بر زمین
چون نگین از خاتم هستی فتاد آن نیکنام
دوستداران را ز داغ رحلت او شد بچشم
چون رگ یاقوت مژگانها ز اشک لعلفام
چون خدا میخواست مدفون کرد آن قدس سرشت
در جوار آن حضرت خیرالانام
حق تعالی کرد یاری و روان سوی نجف
نعش پاکش شد پس از مردن باغز از تمام
الغرض چون نعش او از یاری حق شد روان
سوی درگاه خدیو کشور ناموس و نام
خواستم مشتاق تاریخ وفاتش از خرد
گفت شد حاجی به درگاه شه عالیمقام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز سیمینه فکنده در بلورینه مدام
هم بساعد چون بلوری هم بتن چون سیم خام
سرو داری ماه بار و ماه داری لاله پوش
لاله داری باده رنگ و باده داری لعل فام
زلف تو مشک سیاه و جعد تو شمشاد تر
[...]
آن زبرجد رنگ مشکین بوی و طعمش طعم شهد
رنگ دیبا دارد و بوی قماری عود خام
چون تو ببریدی شود هر یک از آن ده ماه نو
ور نبری باشد او در ذات خود ماه تمام
تا شد از گل بوستان سیمگون بیجاده فام
بوی و رنگ از گل ستاند و باده و بیجاده وام
از شکوفه باد در بستان شده لؤلؤ فشان
وز شقایق سنگ در صحرا شده بیجاده فام
حور عین از خلد اگر عمدا ببستان بگذرد
[...]
حلم باید مرد را تا کار او گیرد نظام
صبر باید تا ببیند دوست دشمن را به کام
عادت ایوب و ابراهیم صبر و حلم بود
شد به صبر و حلم پیدا نام ایشان از انام
صنع یزدان همچنانکایوب و اپراهیم را
[...]
ای همیشه بوده راه دین احمد را قوام
همچنان چون پیش ازین ملک ملکشه را نظام
عفو تو خط درکشد هر جا که بیند یک خطا
اسم تو گردن نهد آنجا که بیند یک تمام
آسیای فتنه فرق دشمنت را کرد آس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.