گنجور

 
مشتاق اصفهانی

دریغا ز حاجی محمدعلی

ثمین گوهر درج مجد و علا

که ناگاه از کین بخاکش فکند

سپهر جفا پیشه چون نقش پا

بر اوج فلک یافت روحش مقام

تن او بزیر زمین کرد جا

غرض چون بسرعت ازین گلستان

روان شد بآئین باد صبا

رقم کرد مشتاق تاریخ او

چنان باد جایش ز لطف خدا

 
 
 
ربات تلگرامی عود
ابوالمثل بخارایی

برافکند پیری ضیا بر سرت

به چشم بتان ظلمت است آن ضیا

نبینی که باز سپیدی کنون

اگر کبک بگریزد از تو سزا

نبینی سمن برگ نسرین شده

[...]

عنصری

بفرمود تا آسنستان پگاه

بیامد بنزدیک رخشنده ماه

بدو داد فرخنده دخترش را

بگوهر بیاراست اخترش را

اسدی توسی

به کارش درون نیست چون و چرا

نپرسد از او‌، او بپرسد ز ما

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از اسدی توسی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه