گیرم که کنم من از مناهی پرهیز
با حکم قضا کر است یارای ستیز
ساقی بکفم نهاده جام لبریز
میگویدم آنگاه که کج دار و مریز
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
گیرم که کنم من از مناهی پرهیز
با حکم قضا کر است یارای ستیز
ساقی بکفم نهاده جام لبریز
میگویدم آنگاه که کج دار و مریز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به این نکته اشاره میکند که حتی اگر از گناهان و ممنوعات پرهیز کند، باز هم قدرت مقابله با مقدرات و قضا و قدر الهی را ندارد. او همچنین به ساقی اشاره میکند که جامی پر از شراب در دست دارد و در شرایطی که اوضاع به هم ریخته است، به او میگوید که به آرامی پیش برود. این ابیات نشاندهنده تنش بین اراده انسانی و شرایط غیرقابل تغییر است.
هوش مصنوعی: اگر چه کوشش کنم از کارهای نادرست اجتناب کنم، اما با قضا و قدر، قدرت مبارزه ندارم.
هوش مصنوعی: ساقیپیالهای پر از شراب به دست من داده و میگوید تا زمانی که حال من خوب نیست و به آرامش نرسیدهام، آرام و بیهیجان باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل خسته و جان فگار و مژگان خونریز
رفتم بر آن یار و مه مهرانگیز
من جای نکرده گرم گردون به ستیز
زد بانگ که هان چند نشینی برخیز
بربندم چشم خویش و نگشایم نیز
تا روز زیارت تو ای یار عزیز
ای فقر بخاست روز بازار تو خیز
در کوکبه سپاه سالار آویز
ای نصرت دین بخیر بگشای نخیز
ای کفر زریر بوحلیم است گریز
ای پیر خردمند پگهتر برخیز
و آن کودک خاکبیز را بنگر تیز
پندش ده گو که نرم نرمک میبیز
مغز سر کیقباد و چشم پرویز
ای در سر زلف تو صبا عنبر بیز
وی نرگس شهلای تو بس شورانگیز
هر قطره که میچکد ز خون دل من
در جام وفای تست کژدار و مریز
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.