دور از توام بجز غم و رنج و ملال چیست
باشم بحال مرگ مپرسم که حال چیست
گفتم خیال وصل تو دارم بخشم گفت
من کیستم که ای تو ترا در خیال چیست
در دم بود کشنده دگر از دوا مگو
بس کن طبیب درد سر این قیل و قال چیست
فریادرس ندیده درین دشت هیچ کس
این آه و ناله جرس هرزه نال چیست
بر باد رفت خاک من از جورت وز من
درد ترا هنوز غبار ملال چیست
نگذشته بطرف چمن گر تو صبحگاه
گل را ز شبنم این عرق انفعال چیست
مشتاق بسکه تشنه لب آب تیغ تست
نشناسد اینکه خون چه و آب زلال چیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق غم و درد شاعر است. او در نبود معشوق خود، تنها با مشکلات و مشقات زندگی مواجه است و از حال خود بیخبر است. شاعر به خیال وصال محبوبش دلخوش است، اما معشوق در پاسخ به او میگوید که او کیست و این خیال چه معنایی دارد. دردها و نالههایش در دشت بیکس و بییار، بیاثر ماندهاند و هیچکس نیست که به او کمک کند. او به فقدان خود و غبار غم اشاره میکند و به بدهبستان بین طراوت گل و تلخی شبنم میپردازد. در نهایت، او از شدت علاقهاش به معشوق، به تشنگی و عطش خود در مقابل درد و خونریزی اشاره میکند. این شعر به خوبی احساس تنهایی، عشق و ناامیدی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: دور از تو فقط غم و رنج و ناراحتی وجود دارد. در حالتی که به مرگ نزدیک هستم، از کسی نمیپرسم چه حالی دارم.
هوش مصنوعی: گفتم که به یاد تو هستم و در آرزوی وصالت هستم. او پاسخ داد که من کیستم که تو در خیالت به من فکر میکنی؟
هوش مصنوعی: در اینجا سخن از هیچ نشانهای از بهبودی نیست و به نظر میرسد که تنها دردی بیشتر از درمان وجود دارد. کسی از پزشک میپرسد که علت این شلوغی و بحث و جدل چیست و به او میگوید که از ادامه دادن این بیفایده به حرفهایش دست بردارد.
هوش مصنوعی: در این دشت هیچ کسی برای کمک دیده نمیشود؛ پس این ناله بیصدا و بیهدف چه معنایی دارد؟
هوش مصنوعی: از بین رفتن خاک سرزمینم به خاطر تو و درد من هنوز هم باقی مانده است. این غم و اندوه چیست که رهاییم نمیکند؟
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به باغی برسی، باید صبح زود بروی. در غیر این صورت، خیس بودن گلها از شبنم، به معنای بیتحرکی و عدم فعالیت توست.
هوش مصنوعی: عاشق آنقدر تشنه است که نمیتواند تفاوت بین خون و آب زلال را تشخیص دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با طره تو سنبل شوریدهحال چیست؟
جاییکه ابروی تو نماید، هلال چیست؟
تا بر درت طریق گدایی گرفتهام
دانستهام که سلطنت بیزوال چیست
حالا بوصل تو فلکم عشوه میدهد
[...]
با لعل جان فزای تو آب زلال چیست
با آفتاب روی تو مه در کمال چیست
دل تنگ گشتهام ز دهانت که هست نیست
ور نیست باز گو که خیال محال چیست
در حسن بی مثال تو حیران شدند خلق
[...]
گفتی: بگو که: در چه خیالی و حال چیست؟
ما را خیال تست، ترا در خیال چیست؟
جانم بلب رسید، چه پرسی ز حال من؟
چون قوت جواب ندارم، سؤال چیست؟
بی ذوق را ز لذت تیغت چه آگهی؟
[...]
مست آمدی که موجب چندین ملال چیست
هشیار چون شوی به تو گویم که حال چیست
من حرف می کشیدن اغیار میزنم
آن مست ناز را عرق انفعال چیست
خنجر کشی که ما ز تو قطع نظر کنیم
[...]
گویم چو حال خود به تو، تغییر حال چیست
از من که آشنای توام انفعال چیست
از بس که شوق گفت و شنید است با توام
پرسم جواب، اگرچه ندانم سوال چیست
تا افکند حسود مرا از خیال یار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.