شنیدم تشنهای جویای آبی
ز سوز دل سراپا التهابی
که در بر از تف لبتشنگی داشت
دلی چون بر سر آتش کبابی
به دشتی کز عطش هر پاره سنگش
چو اخگر داشت تابی و چه تابی
به آن تندی روان بود از پی آب
که از گردون جهد تیر شهابی
فتاد آخر ز پا از بس قدم زد
در آن دشت از فریب هر سرابی
چو دید از ساغر گردون محال است
رسد جز شربت مرگش شرابی
ز هستی شست دست و داد تن را
به مردن از عطش ناخورده آبی
که شد از جانبی ناگه هواگیر
به رنگ ابر نیسانی سحابی
به کامش قطرهافشان چون صدف گشت
فزون از هر شمار و هر حسابی
درین صحرا که یک گل نیست مشتاق
کزو لب تشنهای گیرد گلابی
ز وصل آن بت گمگشته نومید
مشو هرچند جویی و نیابی
ترا ای تشنهکام وادی عشق
که سرگرم طلب چون آفتابی
امیدی هست تا جانی به تن هست
که باز آید به جوی رفته آبی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از تشنهای صحبت میکند که به دنبال آبی میگردد و در دل خود آتش اشتیاق دارد. او در دشت خشک و بیآب و علفی با سنگها و سرابهای فریبنده روبهرو میشود و از شدت عطش و درماندگی، بالاخره تسلیم میشود. تشنه از تلاشهای بیثمر خود ناامید میشود و به مرگ عطش مبتلا میگردد. اما در پایان، شاعر به نوعی امیدواری اشاره میکند و میگوید تا زمانی که زندگی در وجود است، امید وجود دارد که دوباره به جوی آب برسد. در واقع، این شعر به جستجوی عشق و امید در میان ناکامیها و دشواریها میپردازد.
هوش مصنوعی: شنیدهام که کسی از شدت تشنگی و درد در دلش، به دنباله آب است و به شدت بیتاب و ناآرام به سر میبرد.
هوش مصنوعی: کسی در کنار خود عطشی را حس میکند که دلش مانند گوشتی در حال پختن بر روی آتش میسوزد.
هوش مصنوعی: در دشتی که از شدت تشنگی هر سنگش حالتی چون آتش دارد، چه حالت و شدت جذابی دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن سرعت و شتابی است که فردی برای دستیابی به آب از خود نشان میدهد. او به قدری به جلو میرود که گویی با سرعت یک شهاب سنگ در آسمان در حال حرکت است. این نشاندهندهٔ تلاش و کوشش فراوان او برای رسیدن به یک هدف مهم است.
هوش مصنوعی: در نهایت، به خاطر قدم زدن زیاد در آن دشت و فریب خوردن از هر سرابی، از پا افتاد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که انسان وقتی به واقعیتهای زندگی و سرنوشت خود نگاه میکند، میبیند که نوشیدنیهای شیرین و خوشطعم تنها جنبۀ ظاهری دارند و در نهایت به شربت مرگ و نابودی منجر میشوند. این نشان میدهد که ما نمیتوانیم جز نتیجهای محتوم، چیزی دیگر را انتظار داشته باشیم.
هوش مصنوعی: به خاطر بیهودگی زندگی، از آن کنارهگیری کرد و جسمش را برای مرگ آماده ساخت؛ چرا که حتی قطرهای آب ننوشیده و تشنه مانده است.
هوش مصنوعی: ناگهان هوایی به وجود آمد که به رنگ ابرهای بهاری و پر از ابرها بود.
هوش مصنوعی: او در خوشحالی و لذت فراوانی به سر میبرد که مانند صدف، پر از مرواریدهای زیبا و بیشمار شده است.
هوش مصنوعی: در این بیابان که هیچ گلی وجود ندارد، کسی که دلش به دنبال آن گل است، به دنبال آب گلابی میگردد تا تشنگیاش را رفع کند.
هوش مصنوعی: از دوست گم شدهات ناامید مشو، هرچند که تلاش کنی و او را پیدا نکنی.
هوش مصنوعی: ای تشنهکام در وادی عشق، تو که در جستجوی محبوبی و همچون آفتاب روشن و درخشان هستی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی در بدنم هست، هنوز امیدی وجود دارد که دوباره بتوانم به منابع و آنچه از دست رفته، دست یابم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنان بودهست و صفش چون سرابی
که نه امید ماند زو نه آبی
الهی دل بلا بی دل بلا بی
گنه چشمان کره دل مبتلا بی
اگر چشمان نکردی دیده بانی
چه داند دل که خوبان در کجابی
سرخس از جور بیآبی و آبی
دریغا روی دارد در خرابی
ز بیآبی خلاصش دادی اما
خداوندا خلاصش ده ز آبی
فشاند از دیده باران سحابی
که طالع شد قمر در برج آبی
درآمد از در دل چون خرابی
ز می بر آتش جانم زد آبی
شرابم داد و گفتا نوش و خاموش
کزین خوشتر نخوردستی شرابی
چو جان نوشید جام جان فزایش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.