گنجور

 
مشتاق اصفهانی

چه خوش بودی نبودی گر ز من دور اینقدر یارم

فراچون داشتی گوشی شنیدی ناله زارم

نخستم لطفها کردی و کشتی عاقبت زارم

چنان بود اول کارم چنین شد آخر کارم

صبا زان گل شمیمی گاهی آوردی و از شادی

گشودی در قفس بال و پر مرغ گرفتارم

ز درد درویش جان دادمی تا او فرستادی

نوید داروی وصل و شدی به اندک آزارم

گسستی رشته عمر اجل تا ناخن وصلش

گشودی عقده دشوار هجر از رشته کارم

ز هجران دادمی جان تا گذر کردی بمن جانان

برون ز اقلیم هستی رفتمی تا آمدی یارم

رسیدی غافل و گرد از وجود من برآوردی

ز گرد ره سمند ناز دور افتاده دلدارم

کنی مشتاق تا کی ناله ترسم از دم گرمت

جَهَد برقیّ و سوزد خرمن هستی به یک بارم

 
 
 
فرخی سیستانی

دلا باز آی تا با تو غم دیرینه بگسارم

حدیثی از تو بنیوشم نصیبی از تو بردارم

دلا گرمن به آسانی ترا روزی به چنگ آرم

چو جان دارم ترا زیرا که بی تو خوارم وزارم

دلا تا تو زمن دوری نه درخوابم نه بیدارم

[...]

عبدالقادر گیلانی

بخواب مرگ خواهم شد مکن ای بخت بیدارم

که من دور از درش امشب زعمر خویش بیزارم

خلافست اینکه می گویند باشد آرزو در دل

مرا در دل بود بد خوی و چندین آرزو دارم

نه آخر عاشقان باری زخوبان رحمتی بینند

[...]

سوزنی سمرقندی

خر خمخانه را ناسور پیدا گشت و بیطارم

بنیش از سقبه آن ناسور در یکهفته بردارم

چو خر شاعر بود بیشک که بیطاری کند شاعر

چه داند آن خر شاعر که من شاعر نه بیطارم

ز تسعیر خر شاعر بسازم خمره مرهم

[...]

مجیرالدین بیلقانی

نصیحت می‌کنم دل را که دامن درکش از یارم

چو با دل بر نمی‌آیم به رنج دل سزاوارم

اگر معزولم از وصلش ندارم غم بحمدالله

که در دیوان هجرانش منم تنها که بر کارم

من از وی بر خورم گویی کس این هرگز نیندیشد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مجیرالدین بیلقانی
اثیر اخسیکتی

چو من عادت چنین دارم که غم را شادی انگارم

به بیماری چنان کآمد تو هم می‌دار تیمارم

به درد تازه هر ساعت مرا مشغول خود می‌کن

از این بیکار کم داری دمی بیکار مگذارم

به یک غم ابلهی باشد که از عشق تو بگریزم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه