ای کس من در جهان گر جز تو کس میداشتم
شِکوه میکردم ز جورت تا نفس میداشتم
از کمین برخواست صیاد وز ره برچید دام
ز آشیان ای کاش راهی در قفس میداشتم
نالهٔ من بس ضعیف و محمل او دور کاش
جا به پای ناقهاش همچون جرس میداشتم
کی به رندی میزدم از شحنهام گر بود باک
می نمیخوردم اگر بیم از عسس میداشتم
نیستم بیخانمان از بیم برق خانهسوز
آشیان میبستم از یک مشت خس میداشتم
بر لبم مهر سکوت از ذوق خاموشی مدان
میزدم فریاد گر فریادرس میداشتم
کامیاب اغیار مشتاق از لبش من نیز کاش
ریزهای زین شهد قسمت چون مگس میداشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از lamentation و درد دل شاعر درباره عشق و جدایی است. شاعر بیان میکند که اگر غیر از معشوقش کس دیگری در زندگیاش بود، به خاطر دوری او شکایت میکرد. او حسرت میخورد که ای کاش راهی برای فرار از قفس دلش داشت و در عین حال از نالههایش به خاطر عدم ارتباط با معشوق تلاش میکند. او همچنین به بیخانمانی و ترس از آتش جدایی اشاره میکند و میگوید که حتی اگر میتوانست فریاد بزند، این کار را نمیکند چون کسی برای شنیدن آن ندارد. در نهایت، آرزو دارد که از محبت معشوقش نیز بهرهمند شود، حتی اگر تنها بخشی کوچک از آن باشد.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا غیر از تو کسی را داشتم، از رفتار زشت تو شکایت میکردم تا زمانی که زنده بودم.
هوش مصنوعی: صیاد از کمینگاه خارج شد و دامهایش را از لانه برچید. ای کاش راهی به قفس داشتم.
هوش مصنوعی: نالهٔ من بسیار ضعیف است و نشان آن دور است. کاش که مانند صدای ناقه، توانایی و توان را داشتم تا صدایم به گوشها برسد.
هوش مصنوعی: زمانی که به رندی و ناپاکی مشغول بودم، اگر از کسی مانند شحنه (حاکم یا پاسبان) نترسیدم، هیچ نگرانی از نوشیدن میگسار نداشتم. در واقع، اگر میترسیدم که کسی مرا تحت نظر دارد، به راحتی نمیتوانستم این لذت را تجربه کنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر ترس از آتش سوزاننده خانه، بیسرپناه نیستم و برای خود آشیانهای از استخوانها و خاکسترها ساختم.
هوش مصنوعی: بر لبانم علامت سکوت وجود دارد و از شادی خاموشی هیچ صدایی نمیزنم، اگر کسی بود که به فریاد من پاسخ دهد، حتماً فریاد میزدم.
هوش مصنوعی: دیگران از لب او طعم شیرین عشق را میچشند و من هم آرزو میکنم که کاش میتوانستم حتی اندکی از این شهد را مانند مگسی بچشیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر ز خود بیرون کسی فریادرس میداشتم
میکشیدم ناله از دل تا نفس میداشتم
سود من در پله نقصان ز بیسرمایگی است
میشدم سیمرغ اگر بال مگس میداشتم
صحبت همدرد زندانم را گلستان میکند
[...]
گر امید رحمی از فریادرس میداشتم
لب نمیبستم ز افغان تا نفس میداشتم
شور فریادم بیابان را به تنگ آورده است
کاش آواز خوشی همچون جرس میداشتم
عاشقم، اندیشهام از گردش افلاک نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.