هرگز ای گل از تو بلبل شیوه یاری ندید
مدعی جز عزت و عاشق بجز خواری ندید
عندلیب ما که عمری همقفس با زاغ بود
از رهائی دید ذوقی کز گرفتاری ندید
غیر من کز کف دلم افکند و کم کردش که داد
دل به دست او کز او آئین دلداری ندید
میکند در قتل من اکنون نه امداد رقیب
غیر غیر از یار من هرگز کسی یاری ندید
ناله زار من از من یار را بیزار کرد
در محبت کس مگو تأثیر را زاری ندید
هست چشم خونفشان شاهد که هرگز از بتان
عاشق آزردهدل غیر از دلآزاری ندید
در رهش افتاده بودم آمد و دید و گذشت
سرگران از من بآئینی که پنداری ندید
بهر کامی از تو هر دم میرسد صد خفتم
هیچ گلبن اینقدر از باغبانخواری ندید
چون دل غمگین من یکدل مبادا کز بتان
غم فراوان دید اما هیچ غمخواری ندید
غیر اشک آتشین شبهای هجران همچو شمع
چشم ما هرگز گل خیری ز بیداری ندید
خسته درد محبت بود تا بسپرد جان
صحتی مشتاق از دنبال بیماری ندید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر اندوه و ناامیدی شاعر از عشق و یاری است. شاعر در آن به مشکلات و رنجهایی که در مسیر عشق تجربه کرده، اشاره میکند و میگوید که هرگز از کسی محبت و یاری ندیده است. او به بلبل و گل، عندلیب و زاغ، و دیگر نمادهای عشق اشاره میکند و نشان میدهد که در دل خود تنها درد و غم را حس کرده و از روابطش جز خواری و ناامیدی چیزی نصیبش نشده است. در نهایت، شاعر از غمهای شبزندهداری و از دست دادن عشق سخن میگوید و به این نتیجه میرسد که همواره در رنج و ذلت باقی مانده است.
هوش مصنوعی: هرگز ای گل، بلبل هیچ رفتار محبتآمیزی از تو ندید. مدعی فقط به عزت و مقام تو توجه دارد و عاشق هیچ چیز جز ذلت و رنج را از عشق نچشیده است.
هوش مصنوعی: پرنده خوشخوانی که عمری در قفس با کلاغ زندگی کرده بود، از آزادی لذت و شوقی را تجربه کرد که از محدودیتها هرگز نداشت.
هوش مصنوعی: دیگری که به دلم آسیب رسانده و آن را در دستش گرفته، نتیجهای جز ناراحتی برایم نداشت. به او اعتماد کردم، اما هیچ نشانهای از محبت و دلسوزی از او ندیدم.
هوش مصنوعی: حالا رقیب به من کمک نمیکند و فقط یار من است که در این درد و مشکل کنارم ایستاده است. هیچ کس دیگری در این مسیر به من یاری رسانی نکرده است.
هوش مصنوعی: نالهها و دردهای من باعث شده که محبوبم از من دوری کند. در عشق، هیچ کس تأثیری از این زاریها نمیبیند.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و درد ناشی از عشق اشاره شده است. گفته میشود که چشمهای اشکبار و پر خون یک شاهد، هیچ درد و دلآزاری جز آنچه که از معشوقان دارد، تجربه نکردهاند. این بیان نشاندهندهٔ لذت و دردی است که در عشق وجود دارد و تأکیدی بر بیرحمی معشوقان نسبت به عاشقان است.
هوش مصنوعی: در مسیر او، من به زمین افتاده بودم و او آمد، نگاهی به من انداخت و بیاعتنا گذشت، گویی که مرا نمیبیند.
هوش مصنوعی: هر لحظه برای بهرهمندی از تو، صد بار جان میکنم، اما هیچ گلی به این اندازه از بیتوجهی باغبان را ندیدهام.
هوش مصنوعی: دل غمگین من، که نمیتواند با کسی همدردی کند، از معشوقان غمهای زیادی دیده است، اما هیچکس را نیافته که برایش دل بسوزاند.
هوش مصنوعی: در شبهای دوری و جدایی، تنها اشکهای سوزان ما مانند شمعی در چشمهایمان باقی ماندند و هیچ چیز خوبی از بیداری و هوشیاری نصیب ما نشد.
هوش مصنوعی: درد عشق انسان را خسته کرده بود، تا اینکه جان سالمی از کسی که امیدوار به بهبودی بود، به او سپرده شد و دیگر نشانی از بیماری ندید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل زغمخواران جز آئین جفاکاری ندید
همچو گوش کو زکس در دهر همواری ندید
آبروی اعتبارم دور شد از دوستان
رشته کز گوهر جدا افتاد این خواری ندید
چون شرر زائیدن و مردم بیکدم می شود
[...]
کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید
آسمان جز فتنهٔ چشم تو بیداری ندید
او چه داند حال ظلمت دیدگان عشق را
در جهان غیر از نگاه خود ستمکاری ندید
تا به لب آمد غم دل از برای غمخوری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.