آوردهاند که در آبگیری از راه دور و از تعرض گذریان مصون سه ماهی بود، دو حازم و یکی عاجز. از قضا روزی دو صیاد بران گذشتند، با یکدیگر میعاد نهادند که جال بیارند و هر سه ماهی بگیرند. ماهیان این سخن بشنودند؛ آنکه حزم زیادت داشت و بارها دستبرد زمانهٔ جافی دیده بود و شوخچشمی سپهرِ غدار معاینهکرده و بر بساط خرد و تجربت ثابت قدم شده، سبک، روی بهکار آورد و از آن جانب که آب درآمدی بر فور بیرون رفت. در این میان صیادان برسیدند و هر دو جوانب (جانب؟) آبگیر محکم ببستند.
دیگری هم غوری داشت، نه از پیرایه خرد عاطل بود و نه از ذخیرت تجربت بیبهر. هرچند تدبیر در هنگام بلا فایده بیشتر ندهد، و از ثمرات رای در وقت آفت تمتع زیادت نتوان یافت. و با این همه عاقل از منافع دانش هرگز نومید نگردد، و در دفع مکاید دشمن تاخیر صواب نبیند. وقت ثبات مردان و روز مکر خردمندان است. پس خویشتن مرده ساخت و بر روی آب، سِتان میرفت. صیاد او را برداشت و چون صورتشد که مرده است بینداخت؛ بهحیلت خویشتن در جوی انداخت و جان بهسلامت ببرد.
و آنکه غفلت بر احوال وی غالب و عجز در افعال وی ظاهر بود حیران و سرگردان و مدهوش و پایکشان، چپ و راست میرفت و در فراز و نشیب میدوید تا گرفتار شد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.