گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
محتشم کاشانی

دو بیننده نخل کثیرالثمر

که بودند در آن به نشو و نما

دو تابندهٔ بدر سعادت اثر

که می‌برد از ایشان جهانی ضیا

یکی صاحب خلق و خوی حسن

مسمی به آن اسم به هجت فزا

یکی زبده مردم نیکنام

برو نام حیدر علیه الثنا

به یکبار از تند باد اجل

فتادند از پا به حکم قضا

وزین غم به خاک مذلت نشست

برادر که بد اشرف اقربا

سرو سرور تاجران تاجری

فصیح سخندان صاحب ذکا

چو تاریخشان خواستم عقل گفت

آلهی بود تاجری را بقا

به رسم الخط او را چه کردم حساب

سخن شاهدی بود کوته قبا

ولی در تلفظ لباس حروف

خرد یافت بر قدمدت رسا

 
 
 
جدول انگلیسی
ابوالمثل بخارایی

برافکند پیری ضیا بر سرت

به چشم بتان ظلمت است آن ضیا

نبینی که باز سپیدی کنون

اگر کبک بگریزد از تو سزا

نبینی سمن برگ نسرین شده

[...]

عنصری

بفرمود تا آسنستان پگاه

بیامد بنزدیک رخشنده ماه

بدو داد فرخنده دخترش را

بگوهر بیاراست اخترش را

اسدی توسی

به کارش درون نیست چون و چرا

نپرسد از او‌، او بپرسد ز ما

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از اسدی توسی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه