تو کشیده تیغ و مرا هوس که ز قید جان برهانیم
به مراد دل برسی اگر به مراد خود برسانیم
همه شب چو شمع ستادهام که نشانمت به حریم دل
به حریم دل چه شود اگر بنشینی و بنشانیم
چه کنم نظر به مه دگر که ز دل غم تو رود به در
که ز دیگران دگران شود به تو بیشتر نگرانیم
نیم ارچه وصل تو را سزا به همین خوشم که تو دل ربا
سگ خویش خوانیم از وفا سوی خویش اگرچه نخوانیم
دل تنگ حوصله خون شود ز ستیزهای زبانیت
ز پی ارنه لطف تو دل دهد به کرشمههای زبانیم
چه نکو حضوری و وحدتی بود از دو جانب اگر تو را
من ازین خسان بستانم و تو ازین بتان بستانیم
گرم از درون بدر افکنی ز برون چو محتشمم مران
سگیم به داغ و نشان تو که نخواند ار تو برانیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات و عشق عمیق خود به معشوق سخن میگوید. او با آرزوهایش برای رهایی از قید و بندهای زندگی و رسیدن به معشوقش مواجه است. شاعر خود را در حالتی شبیه به شمع میبیند که به خاطر عشق، در روشنایی و دلتنگی ایستاده است. او نگران غم فراق و دوری از معشوق است و در عین حال، به این عشق وفادار باقی میماند. در نهایت، شاعر حس میکند که اگر دو طرف به یکدیگر نزدیک شوند و عشق و محبت را از هم بپذیرند، روزهای زیبایی را تجربه خواهند کرد. او به زیبایی و وحدت عشق اشاره کرده و از سختیهای آن نیز سخن میگوید.
هوش مصنوعی: تو شمشیر را کشیدهای و من آرزو دارم که از قید زندگی آزاد شوم. اگر به خواسته دل برسی، شاید بتوانیم به خواسته خود نیز دست یابیم.
هوش مصنوعی: هر شب مثل شمع ایستادهام تا تو را به دل علاقهام نشان دهم. چه میشود اگر بنشینی و این احساس را با من تقسیم کنی؟
هوش مصنوعی: چه کنم که وقتی به ماهی دیگر نگاه میکنم، غم تو از دل من بیرون میرود، اما در عوض، نگرانیام از دیگران بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق عشق و وابستگی است. شاعر میگوید که حتی اگر نتواند به وصل محبوب برسد، همین که او را در دل دارد و به خاطر وفاداریاش به او توجه میکند، برایش کافی و دلنشین است. عشق و محبت او به گونهای است که حتی اگر دیگران او را سگ وفادار بخوانند، باک ندارد و این موضوع را به فال نیک میگیرد. در واقع، عشق او به محبوبش باعث میشود که در هر شرایطی خوشحال باشد.
هوش مصنوعی: دل شاد و آرامم از درگیریهای زبانیات به شدت آزار میبیند؛ اگر محبت تو نباشد، دل به ناز و کرشمههای لحن شیرین تو میسپارم.
هوش مصنوعی: در صورت حضور و اتحاد خوب، چه زیبا خواهد بود اگر من تو را از این افراد سخیف دور کنم و تو نیز من را از این بتهای بیفایده جدا کنی.
هوش مصنوعی: اگر از درون به بیرون پرتابم کنی، مانند محتشم، مرا از خود دور مکن. من سگ تو هستم و نشانه و علامت تو بر من است، چون اگر تو را برانم، او مرا نخواهد خواند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم
به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم
من اگر چه پیرم و ناتوان تو ز آستان خودت مران
که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم
منم ای برید و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر
[...]
چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم
به کرشمههای نهانی و به تفقدات زبانیم
نه به ناز تکیه کند گلی نه به ناله دلشده بلبلی
تو اگر به طرف چمن دمی بنشینی و بنشانیم
ز غم تو خون دل ناتوان، ز جفات رفته ز تن توان
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.