دلا نخل امل بنشان که باز آن سروناز آمد
تو هم ای خان باز آ که عمر رفته باز آمد
گریزان شد فراق و هجر بیخم زد تو هم اکنون
روی افسرده کی کان مایهٔ سوز و گداز آمد
بزن بر بام چرخ ای بخت دیگر نوبت عشقم
که با حسن بلند آوازه باز آن سروناز آمد
دگر غوغای مرغانست در نخجیر گاه او
که آواز پر شهباز و بانک طبل باز آمد
تو نیز ای دل که مالامال رازی مطمئن باشی
که آن جنبشنشین بحر بیآرام باز آمد
دگر ما و بهای خون خود کردن چو آب ارزان
که با سرمایهٔ ناز آن خریدار نیاز آمد
مخور غم محتشم من بعد کان غمخوار پیدا شد
مزن دیگر دم بیچارگی کان چاره ساز آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شه مشرق ملک سنجر به دارالملک باز آمد
سپاس و شکر یزدان را که شاد و سرفراز آمد
ز دارالملک غایب شد ز بهر فتح و پیروزی
کنون با فتح و پیروزی به دارالملک باز آمد
اثرهای ملک سلطان چو دیبای منقش شد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.