شه مشرق ملک سنجر به دارالملک باز آمد
سپاس و شکر یزدان را که شاد و سرفراز آمد
ز دارالملک غایب شد ز بهر فتح و پیروزی
کنون با فتح و پیروزی به دارالملک باز آمد
اثرهای ملک سلطان چو دیبای منقش شد
ظفرهای ملک سنجر بر آن دیبا طراز آمد
چو سلجق صید گیر آمد چو یبغو جنگجوی آمد
چو طغرل شیربند آمد چو جغری خصم تاز آمد
از آن شد سوخته خصمش که کینش خصم سوز آمد
وز آن شد ساخته کارش که بختش کارساز آمد
جمالش حق فروز آمد کمالش حق پژوه آمد
وز آن شد ساخته کارش که بختش کارساز آمد
جهان از داد او پرگشت و خالی شد ز بیدادی
که داد او حقیقت گشت و بیدادی مجاز آمد
بداندیشان او رفتند و او باقی است تا محشر
که عمر جمله کوته گشت و عمر او دراز آمد
اگرچه محترَز باشد ز دوران فلک مرگش
بقای او ز دوران فلک بیاحتراز آمد
و گرچه حرص و آز ما فزون است از همه چیزی
عطای او که بخشش فزون از حرص و آز آمد
طرب با جام زرینش به بزم اندر برابر شد
ظفر با ماه منجوقش به رزم اندر براز آمد
ز دولت بهرهٔ طبعش همه لهو و سرور آمد
ز گردون قسمت خصمش همه گرم و گداز آمد
روا باشد که عالم را نیاز آید به احسانش
که او در دولت و شاهی ز عالم بینیاز آمد
ستم گرگ است و عدل او شبان است و جهان صحرا
خلایقگوسفندانند و حکم او نُهاز آمد
به خورشید و به چرخ او را کنم تشبیه از آن معنی
که خورشید کمندانداز و چرخ نیزه باز آمد
سلاح و آلت او چون ز ایوان سوی میدان شد
کمند شست باز و نیزهٔ پنجاه باز آمد
خدنگ او چو باز آمد دل دشمن کبوتر شد
چو ایران گشت باز او کبوتر صید باز آمد
سر شمشیر او برندهٔ چنگال شیر آمد
سر پیکان او سنبندهٔ یَشک گراز آمد
کجا گرد مصاف او جهان شب کرد بر اعدا
شب آن قوم چون روز قیامت دیر باز آمد
گرفتار آمدند آخر به چنگ جنگیان او
سپاهیکز بلاساغون و خانی کز طراز آمد
ایا بخشنده کف شاهی که از احسان و از جودت
شهان را نام و نان آمد یلان را برگ و ساز آمد
درفشت در خراسان و سپاهت بر در ماچین
رکیبت در نشابور و نهیبت در حجاز آمد
اگر ملت ز بدعت در نشیب افتاد یکچندی
کنون ازدولت عدلت نشیبش برفراز آمد
وگر دیدند یکچندی رعیت رنج و دشواری
رعیت را کنون هنگام آسانی و ناز آمد
ز طبع مدحگویانت به نزدیک خردمندان
سخن درخورد احسنت و سزای اهتزاز آمد
به شعر اندر بود واجب به نامت ابتدا کردن
که نام تو به شعر اندر چو تکبیر نماز آمد
همیشه تا خبر باشدکه مر محمود غازی را
نشاط و شادی از زلف و بناگوش ایاز آمد
تو از دست ایاز خویش بستان بادهٔ روشن
که چون محمود شد هر کاو به درگاهت فراز آمد
اجازت ده به توقیع شریف خویش دولت را
که توقیع تو دولت را سوی جوزا جواز آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بازگشت شاه سنجر به دارالملک پس از پیروزیهایش اشاره میکند و او را ستایش میکند. او بر این باور است که عدالت سنجر باعث آسایش و رفاه مردم شده و بیدادگری از بین رفته است. شاه را به عنوان شبانی برای گوسفندانی که مردم هستند توصیف میکند و تأکید میکند که سلاح او به مانند خورشید و چرخ به میدان جنگ میرود. همچنین، از بخشندگی و جود او یاد میکند و بر این نکته تأکید دارد که با عدل او، مشکلات مردم حل شده و دوران خوشی برای آنان آغاز شده است. در نهایت، شاعر با اشاره به شخصیت محمود غازی و ایاز، آرزو میکند که این شادی و نشاط همواره برای آنها باقی بماند.
هوش مصنوعی: پادشاه سنجر به پایتخت بازگشت و با خوشحالی و افتخار از خداوند سپاسگزاری کرد.
هوش مصنوعی: از پایتخت دور شد تا پیروزی و فتحی به دست آورد و حالا با موفقیت و پیروزی دوباره به پایتخت برگشته است.
هوش مصنوعی: آثار و نشانههای پادشاهی مانند نقش و نگار زیبای یک پارچه گرانبهاست و پیروزیهای پادشاه سنجر بر آن پارچه به زیبایی و شکوه افزوده است.
هوش مصنوعی: وقتی شکارچی قوی و ماهری آورده شود، وقتی جنگجویی شجاع و نیرومند به میدان بیاید، وقتی کسی همچون طغرل با قدرت و شجاعت ظاهر شود، و وقتی دشمنی سرسخت و تازه نفس در مقابل قرار گیرد.
هوش مصنوعی: به خاطر دشمنی که دارد، او دچار آسیب و سوختگی شده است و از طرفی به دلیل شانس و سرنوشت خوبش، کارش بهبود یافته و ساخته شده است.
هوش مصنوعی: زیبایی او از حق درخشان و کمالش به تحقیق و بررسی حقیقت پرداخته است. به همین دلیل، او توانسته است کارهایش را به خوبی انجام دهد؛ زیرا بخت و شانسش در این راه یاریاش کرده است.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر عدل و انصاف او پر شده و از ظلم و ستم خالی گشته است. زیرا عدالت او واقعی و حقیقی است، در حالی که ظلم و ستم تنها یک تصور و خیالی بیش نیست.
هوش مصنوعی: بداندیشان و کسانی که به او فکر بد داشتند، از دنیا رفتهاند و او هنوز باقی مانده است. عمر همه کوتاه شد، اما عمر او بسیار طولانی و پایدار است تا روز قیامت.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است فردی از سرنوشت و حوادث دنیا در امان باشد، اما سرنوشت او به طور قطع تحت تأثیر گذر زمان خواهد بود و نمیتواند از آن فرار کند.
هوش مصنوعی: اگرچه حرص و طمع ما بیشتر از هر چیزی است، اما عطای خداوند و بخشندگی او بیشتر از این حرص و طمعهاست.
هوش مصنوعی: شادی و سرور با جام طلاییاش در مهمانی حضور یافت و پیروزی با ماه زیبایش در میدان نبرد خود را نشان داد.
هوش مصنوعی: او از مواهب طبیعیاش به شادی و خوشی دست یافته و از آسمان، قسمت دشمنش فقط سوز و درد نصیب او شده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی در موقعیت بالایی قرار داشته باشد، این طبیعی است که گاه به کمک و حمایت دیگران نیاز پیدا کند، چرا که او هرچند در جایگاه حکومتی و اجتماعی است، از علم و دانش به دور نیست و به این دلیل ممکن است به دیگران نیازمند شود.
هوش مصنوعی: ستم همچون گرگ است و عدالت مثل شبان. این دنیا مانند صحراست و مردم در آن به گوسفندانی میمانند که تحت فرمان و حکمرانی او هستند.
هوش مصنوعی: من او را به خورشید و حرکت آن تشبیه میکنم، زیرا خورشید مانند کمندی است که به دور میچرخد و چرخ نیز مانند نیزهای است که در آسمان پرتاب میشود.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که زمانی که جنگجو از ایوان به میدان مبارزه میرود، سلاح و ابزارش به طور آماده و مهیا در دست رسش قرار میگیرد و به صورت موثر و کارآمد آماده استفاده است. شست و نیزه نیز به نوعی نمادی از نیروی آمادگی و قدرت در میدان جنگ است.
هوش مصنوعی: وقتی که تیر او به هدف میخورد، دل دشمن مانند کبوتر ترسیده میشود. وقتی ایران دوباره به اوج خود بازگردد، آن کبوتر دوباره به دام میافتد.
هوش مصنوعی: تیغهٔ شمشیر او مانند چنگال شیر تیز و برنده است، و نوک پیکان او شبیه سنبلهای ساخته شده از یشم است.
هوش مصنوعی: در کجا میتوان دید که دشمنان در برابر او همانند شب تار میشوند، در حالی که آن قوم، مانند روز قیامت، دیر هنگام باز میگردند؟
هوش مصنوعی: آنها در نهایت به دست جنگجویان او گرفتار شدند، سپاهی که از بلاساغون و خانی که از طراز آمده بود.
هوش مصنوعی: آیا کسی هست که به دیگران از نعمتهایش ببخشد و به خاطر مهربانی و generosity او، نام و نان به جوانمردان و قهرمانان برسد؟
هوش مصنوعی: پرچم تو در خراسان برافراشته است و سپاه تو در دروازههای ماچین قرار دارد. قدرت تو در نشابور و نفوذ تو در حجاز به خوبی نمایان است.
هوش مصنوعی: وقتی که جامعه به خاطر بدعتها در وضعیت نامناسبی قرار میگیرد، در این زمان باید این امید وجود داشته باشد که با ظهور حکومت منصفانه، اوضاع به سمت بهبودی و عروج تغییر کند.
هوش مصنوعی: اگر مردم ببینند که مدتی طولانی رعیت زحمت و سختی کشیده است، حالا زمان آن رسیده که او در آرامش و خوشی زندگی کند.
هوش مصنوعی: به خاطر مهارت شعرسرایان، نزد اهل فهم و خرد، سخن آنها شایسته تقدم و تقدیر است و سبب شادی و اهتزاز میگردد.
هوش مصنوعی: در شعر باید ابتدا از تو یاد شود، چون یاد تو در شعر مانند تکبیر در نماز اهمیت دارد و لازم است.
هوش مصنوعی: همیشه وقتی خبری باشد، شادی و خوشحالی محمود غازی از زلف و گوشهای ایاز به او میرسد.
هوش مصنوعی: از ایاز خود، نوشیدنی روشنی بگیر، زیرا هر کس که به درگاه تو نزدیک شد، مانند محمود بزرگ خواهد شد.
هوش مصنوعی: به تو اجازه بده تا با امضای باارزش خود، به دولت راهی برای پیشرفت بدهی، چون امضای تو میتواند زمینهساز رشد و کامیابی باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلا نخل امل بنشان که باز آن سروناز آمد
تو هم ای خان باز آ که عمر رفته باز آمد
گریزان شد فراق و هجر بیخم زد تو هم اکنون
روی افسرده کی کان مایهٔ سوز و گداز آمد
بزن بر بام چرخ ای بخت دیگر نوبت عشقم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.