من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا
ورنه شهبازی ز چنگت میکشد بیرون مرا
زود میبینی رگ جانم به چنگ دیگری
گر نوازش میکنی زین پس به این قانون مرا
آن که دی بر من کشید از غمزه صد شمشیر تیز
تا تو واقف میشود میافکند در خون مرا
آن که دوش از پیش چشم ساحرش بگریختم
تا تو مییابی خبر میبندد از افسون مرا
آن که در دل خیل وسواسش پیاپی میرسد
تا تو خود را میرسانی میکند مجنون مرا
آن که از یک حرف مستم کرد اگر گوید دو حرف
میتواند کرد مدهوش از لب میگون مرا
آن گران تمکین که من دیدم همانا قادر است
کز تو بار عاشقی بر دل نهد افزون مرا
گر به آن خورشیدرو یک ذره خود را میدهم
میبرد در عزت از رغم تو بر گردون مرا
چون گریزم محتشم گر آن بت زنجیر موی
پای دل بندد پس از تحقیق این مضمون مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به بیان حال و روز عاشقانهاش میپردازد. او به این موضوع اشاره میکند که دیگر نمیتواند مانند گذشته از محبت و عشق مراقبت کند. او خود را در چنگال عشق دیگری میبیند و احساس میکند که عشق قبلیاش، با زخمهای عاطفی و دردهایی که به او وارد کرده، او را به شدت تحت فشار قرار داده است. شاعر به یاد میآورد که چگونه محبت و شوری که دیگران نسبت به او داشتهاند، او را مجنون کرده و تحت تأثیر قرار داده است. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که در عشق جدیدش، بار بیشتری بر دوش او نهاده میشود و حتی در صورت تقدیم خود به معشوقهاش، ممکن است که ارزش و عزتش در غفلت معشوقهاش نادیده گرفته شود.
هوش مصنوعی: من دیگر آن شکار ضعیف و آسیبپذیر نیستم که نیاز به محافظت داشته باشد. اکنون من میتوانم از چنگال تو فرار کنم، زیرا (به خاطر تغییر شرایط) قویتر و آزادتر شدهام.
هوش مصنوعی: به زودی میبینی که جانم به دست کسی دیگر افتاده است. اگر میخواهی به من محبت کنی، باید طبق این قاعده رفتار کنی.
هوش مصنوعی: کسی که دیروز با ناز و عشوهاش بر من تاثیر گذاشت، مانند صد شمشیر تیز به من آسیب زد و حالا که تو از حال من باخبری، باعث میشود که در خون من بیفتم.
هوش مصنوعی: من دیشب از پیش چشم محبوبم فرار کردم، اما حالا تو از این فرار باخبر میشوی، چون او همیشه در حال جادو و افسون من است.
هوش مصنوعی: آن کسی که همیشه در دلش فکر و وسوسهها به سر میزند، وقتی تو به او نمیرسی، مرا دیوانه میکند.
هوش مصنوعی: کسی که با یک کلام، مرا به حالت مستی و گیجی درآورده، اگر بخواهد دو کلام بگوید، مطمئناً میتواند مرا بیشتر گیج کند. مرا از لب شیرینش مدهوش کرده است.
هوش مصنوعی: آن کسی که من دیدم و بسیار با وقار است، میتواند به راحتی بار عشق تو را بر دل من سنگینتر کند.
هوش مصنوعی: اگر برای خورشیدرویی یک ذره از وجودم را تقدیم کنم، او به خاطر محبت تو، مرا در جایگاه بزرگی برمیگرداند.
هوش مصنوعی: اگر از آن معشوق زیبایی که زنجیر موی پای دل را محکم کرده دور شوم، آیا میتوانم از او بگریزم؟ پس از بررسی این موضوع به نظر میرسد که جای سوال دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نرگس مستت نشانده همچو گل در خون مرا
کی رود چون غنچه مهر تو ز دل بیرون مرا
روی خود بر رو نهد، صبح ابد لیلی تو را
بوسهای بر رو زند، روز جزا مجنون مرا
همچو گردونم ز دل بیرون نیاید مهر تو
[...]
در بهشت افکند آن رخسار گندم گون مرا
شست یاد کوثر از دل آن لب میگون مرا
از تماشای رخش چون چشم بردارم، که هست
چهره گلرنگ او گیرنده تر از خون مرا
خط آزادی طمع زان روی نوخط داشتم
[...]
وهم راحت صید الفتکرد مجنون مرا
مشق تمکین لفظگردانید مضمون مرا
گریه توفانکرد چندانیکه دل هم آب شد
موج سیل آخر به دریا برد هامون مرا
دادهام ازکف عنان و سخت حیرانمکه باز
[...]
می دهی ساغر به یاد آن لب میگون مرا
ساقی امشب می کنی تا کی به ساغر خون مرا
مدعی پیوسته گوید عیب او غافل که عشق
چهره لیلی نمود از دیده مجنون مرا
در درون خلوت دل عشق آن زیبا جمال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.