چو روزگار شهنشاه کامکار آمد
سپاس ملت و اسلام استوار آمد
غلام شاه ولایت مآب ناصر دین
که تاج بخش سلاطین روزگار آمد
به روزگار شهنشاهیش بسیط زمین
بسان صحن چمن فصل نوبهار آمد
زیمن مقدم او خاک شد عزیز چو زر
به پیش همت او زر چو خاک خار آمد
فروغ صبح سعادت ز رأی انور او است
نشان روز عدویش شبان تار آمد
زسال هجرت ختم رسل حبیب خدا
که ماسوی زطفیل وی آشکار آمد
گذشته بد نود و یک و با هزار و دویست
بزرگ چاکر او را خدای یار آمد
امیر دوست محمد خدایگان زمن
که صِهر و خازن شاه جهان مدار آمد
جهان مجد که نقد همت او
بسان جد و پدر کامل العیار آمد
بنای آینه ی این حرم که تربت او
زخاک پاک نکوتر هزار بار آمد
نمود دولت جاوید یافت خدمت او
قبول درگه بخشنده کردگار آمد
ز اهل بیت رسالت که بهر کسب شرف
به پاک درگهشان عرش خاکسار آمد
درین حرم شده مدفون شهی که درگه او
پناه خلق زآسیب روزگار آمد
سلیل اطهر هفتم امام حمزه که جان
برای خاک درش کمترین نثار آمد
مدیح حضرت او را که هست مظهر حق
زهی چگونه نماید که بی شمار آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به ستایش شاه ناصرالدینشاه و دوران حکومت او میپردازد. شاعر از ملت و اسلام به عنوان پایههای استواری یاد میکند که در دوران او شکوفا شده است. همچنین به مقام والای او به عنوان تاجبخش سلاطین اشاره دارد و او را مظهر سعادت و نیکوختی میداند.
در توصیف سرزمین تحت حکومتش، به بهار و گلزار تشبیه میشود و بر ارزش خدمات او تأکید میکند. شاعر تاریخ هجرت و سالهای حکومت او را نیز ذکر کرده و او را خدای یار و پناهی برای مردم در برابر سختیهای زندگی میداند.
به طور کل، این شعر نمایانگر شناخت عمیق شاعر از شأن و مقام شاه و ارتباط او با اهل بیت است و در نهایت به قدرت و جاودانگی دولت او تأکید میکند.
هوش مصنوعی: وقتی زمان حکومت پادشاه موفق فرا میرسد، باید از مردم و دین اسلام قدردانی کرد.
هوش مصنوعی: این بیت به شخصیتی اشاره دارد که مانند یک خدمتکار یا غلام در خدمت شاهی بزرگ و با نفوذ به نام ناصر دین قرار دارد، کسی که در دوران خود به عنوان تاجدار و پادشاه سلاطین شناخته میشود. به نوعی، این فرد با افتخار به مقام و عظمت شاهی که در خدمت اوست، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در زمان سلطنت شاهانهاش، زمین به مانند باغی پر از گل و رنگ در فصل بهار شد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی شخصی با همت و ارادهای بزرگ وارد صحنه میشود، حتی چیزهای با ارزش و گرانبها نیز در برابر او بیارزش و ناچیز به نظر میرسند. به عبارت دیگر، قدرت و توانایی فرد میتواند اصالت و ارزش اشیاء را تغییر دهد و چیزهایی که به نظر محترم میرسند، در مقایسه با او کماهمیت جلوه کنند.
هوش مصنوعی: نور صبح سعادت از اندیشه روشن اوست، نشانه روزی که دشمنیاش در شب تار به سر میبرد.
هوش مصنوعی: از سال هجرت پیامبر، محبوب خدا، همه موجودات به برکت وجود او روشن و نمایان شدند.
هوش مصنوعی: گذشته از سختیها و مشکلات، با وجود نیروهای فراوان، خدمتگزار او، خداوند یار او شد.
هوش مصنوعی: امیر دوست محمد، که همسر و خزانهدار شاه جهان است، از من نزدیك آمده است.
هوش مصنوعی: جهان، مجد و مقامش را به خاطر تلاش و همت او تشخیص میدهد، مانند ارادت به پدر و جدی که در کمال هستند.
هوش مصنوعی: این معبد دارای آینهای است که از خاک پاک او ساخته شده و این خاک به مراتب بهتر و باارزشتر از هزار چیز دیگر به شمار میآید.
هوش مصنوعی: دوستداران و خدمتگزاران او با دل و جان به او روی آوردند و درگاه خداوند بخشنده را در خیری جاویدان یافتند.
هوش مصنوعی: از خانواده پیامبر که برای کسب فضیلت به درگاه پاکشان، فردی humble و خاکی به آنجا آمد.
هوش مصنوعی: در این مکان مقدس، پادشاهی دفن شده که پناهگاهی برای مردم در برابر آسیبها و سختیهای زمانهاش بوده است.
هوش مصنوعی: امام حمزه، در دل خویش عشق و ارادت به خاک حرم را چنان میدید که جانش را هم برای آن نثار میکند. او با تمام وجود، محبت و فداکاریاش را نسبت به آن مکان مقدس نشان میدهد.
هوش مصنوعی: مدح و ستایش از او که نمایانگر حقیقت است، شایسته و ستودنی است. چطور میشود که این حقیقت بینهایت و بیشمار را به تصویر کشد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش است عید از آن خوشتر اینکه یار آمد
فراز خنگ فلک ماه من سوار آمد
به یاد زلف و رخش ناله کردهام شب و روز
گل مراد پس از نالهٔ زار آمد
ز لطف و نازکیاش عمر نازنین خواندم
[...]
زمانه را دگر آبی به روی کار آمد
که آب روی سلاطین روزگار آمد
صبا به عزم بشارت بگرد شهر سبا
ز پای تخت سلیمان کامکار آمد
عجب اگر دو جهان تن دهد به گنجایش
[...]
به عمر مژده که عیش ابد نثار آمد
شکفته رویی جاوید را مدار آمد
بتاخت در رگ جانها نشاط دیداری
که زود نشئه تر از باده در خمار آمد
نوید قاصد ازان زودتر به وصل کشید
[...]
ببر تو رخت ببستان که نوبهار آمد
شکست شوکت دی شاخ گل ببار آمد
شکفت لاله زخاک و گرفت جام شراب
چو دید نرگس بیمار با خمار آمد
در آب میکده یا رب بگو چه اکسیر است
[...]
صبا به شوق در ایوان شهریار آمد
که خیز و سر به در از دخمه کن بهار آمد
ز زلف زرکش خورشید بند سیم سهتار
که پردههای شب تیره تار و مار آمد
به شهر چند نشینی شکستهدل برخیز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.