مهر تو رسانده بماه مرا
وز چه بذروۀ جاه مرا
افسوس که طالع تیرۀ من
بنشاند به خاک سیاه مرا
جز خرقۀ فقر و فنا نبود
تشریف عنایت شاه مرا
عمری بدرش بردیم پناه
نگرفت دمی به پناه مرا
در رهگذرش چون خاک شدم
بگذشت و نکرد نگاه مرا
چون گرد دویدم در عقبش
بگذشت و گذاشت براه مرا
سوزانده مرا چندانکه نماند
جز شعلۀ ناله و آه مرا
من سوختۀ تو و مفتقرم
دیگر مستان بگناه مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و محبت خود به معشوقهاش سخن میگوید و lament میکند که چگونه سرنوشتش موجب درد و رنجش شده است. او احساس فقر و بیپناهی میکند و از نادیده گرفته شدن توسط معشوق، حتی در لحظاتی که به او نزدیک است، غمگین است. شاعر بیان میکند که به دنبال معشوقهاش گردیده و از شدت عشق و دلتنگی سوخته است، به طوری که تنها نتیجهاش ناله و آه باقی مانده. در نهایت، او خود را در وضعیتی ناامید و بیگناه میبیند.
هوش مصنوعی: محبت تو باعث شده که من به شکوفایی و پیشرفت برسم و تو را به من معرفی کرده است.
هوش مصنوعی: متأسفانه، سرنوشت من به گونهای رقم خورده که مرا به جایی میرساند که در ناکامی و ناامیدی غرق شوم.
هوش مصنوعی: تنها لباس فقر و فناست که مرا به مقام و عنایت شاه میرساند.
هوش مصنوعی: در تمام عمر به دنبال آرامش و پناه بودیم، اما هرگز نتوانستیم به کسی یا چیزی پناه ببریم و لحظهای از نگرانی آسوده شویم.
هوش مصنوعی: در مسیر او مانند خاک شدم و او اینقدر بیاعتنا رفت که حتی نگاهی به من نینداخت.
هوش مصنوعی: وقتی که به دنبال او دویدم، او حرکت کرد و از من دور شد و راه مرا رها کرد.
هوش مصنوعی: مرا به شدت آتش زدند که فقط صدای ناله و آه من باقی مانده است.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو دچار سوختگی و درد هستم و دیگر مستان هم بیگناه، برای من گناهی ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.