صهبای خم تو خرابم کرد
سودای غم تو کبابم کرد
زد آتش عشق چنان شرری
در من، که سرا پا آبم کرد
دریای غمت متلاطم شد
چندان که به مثل حبابم کرد
آن غمزه ز تاب و توانم برد
وان طره بپیچش و تابم کرد
وان غمزۀ مست بشیرینی
آسوده ز شور شرابم کرد
مخموری نرگس بیدارش
از نشئۀ خویش بخوابم کرد
رمزی ز اشارۀ ابرویش
عارف بخطا و صوابم کرد
من مفتقرم لیک از کرمش
گنجینۀ دُرّ خوشابم کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.