آن دل که ز عشق چه غنچه شکفت
هر نکته که گفت ز حسن تو گفت
بیدار غمت از صبح ازل
تا شام ابد یک لحظه نخفت
گوش دل هر هوشیار دلی
هر نغمه شنفت هم از تو شنفت
مژگان من دلرفته ز دست
جز خاک ره کوی تو نرفت
از اشک و سرشک روان دلم
پیداست حقیقت راز نهفت
آندل که نگشته ز طاقت طاق
حاشا که بود با عشق تو جفت
این غم که نصیب مفتقر است
هرگز ندهد از دست به مفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.