تا چند باشی از ما گریزان
ما در قفایت افتان و خیزان
تا چند باشیم چون شمع سوزان
با شعلۀ آه، با اشک ریزان
تا چند بینند اهل بصیرت
جور دمادم از بی تمیزان
بنهاده تا چند بر خاک ذلت
روی مذلت خیل عزیزان
بیداد خوبان خوبست لیکن
ای سنبل تر قدری به میزان
گر خون ما را جانا بریزی
لیک آبروی ما را مریزان
تا یاد موی و بوی تو کردم
آهوی طبعم شد مشک بیزان
گر مفتقر را پیرایهای نیست
نبود به ار حسن در بیجهیزان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.