گنجور

 
 
 
اوحدالدین کرمانی

هستم به وصالِ دوست دلشاد امشب

وز غصّهٔ هجر گشته آزاد امشب

با یار نشسته و به دل می گویم

یا رب که کلید صبح گم باد امشب

کمال‌الدین اسماعیل

هستم ز وصال دوست دلشاد امشب

وز غصۀ هجر گشته آزاد امشب

با یار نشسته و بغم می گویم

یا رب که کلید صبح گم باد امشب

مولانا

هستم به وصال دوست دلشاد امشب

وز غصهٔ هجر گشته آزاد امشب

با یار بچرخم و دل میگوید

یارب که کلید صبح گم باد امشب

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه