گنجور

 
میرداماد

قد یتمنی الوشق فلولا جسدی

طیرت الیک مستطارا خلدی

لوان من الامور شیئا بیدی

مزقت علی الدهر رباط الامدی

فی مشهدک النور من الارض جلی

فی مرقدک الحیوه بالقبر ثوی

القلب حماک یا امام الشهدا

والروح فداک یا حسین بن علی

 
 
 
رودکی

ای طرفهٔ خوبان من! ای شهرهٔ ری!

لب را به سپید رگ، بکن پاک از می

...

...

ابوسعید ابوالخیر

هستی که ظهور می‌کند در همه شیئ

خواهی که بری به حال او با همه پی

رو بر سر می حباب را بین که چسان

می وی بود اندر وی و وی در می وی

خواجه عبدالله انصاری

یک روز جمال خویش اگر بنمائی

پرنور شود ز ماه تا ماهی

خیام

از آمدن بهار و از رفتن دی

اوراق وجود ما همی گردد طی

می خور! مخور اندوه که فرمود حکیم

غمهای جهان چو زهر و تریاقش می

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از خیام
سنایی

هست از دم من همیشه چرخ اندر دی

وز شرم جمالت آفتاب اندر خوی

هر روز چو مه به منزلی داری پی

آخر چو ستاره شوخ چشمی تا کی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه