شب مژده وصال شنیدم، نیامدی
بسیار انتظار کشیدم، نیامدی
تا غیر شاد گردد و من منفعل، ترا
هرچند سوی خود طلبیدم، نیامدی
در وصل، خویش را نرساندی اجل به من
زهر فراق تا نچشیدم، نیامدی
دی میگذشتی از در محنتسرای من
هرچند از پی تو دویدم، نیامدی
تا آمدی، رسید به جان میلی از غمت
تا از غمت به جان نرسیدم، نیامدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.