به چشم مست، ز هستی ربوده ای ما را
ز یک نگاه، به عالم نموده ای ما را
ز ره برد غرض آلوده حرف غیر،ترا
هزار بار اگر آزموده ای ما را
چه شد که بر سر بالین ما نمی آیی؟
به حال مرگ همانا شنوده ای ما را
ز بس که خوش حرکاتی ز التفات رقیب
به دل هزار محبت فزوده ای ما را
ز فکر حال تو میلی همیشه دلتنگیم
مگر دمی که به خاطر نبوده ای ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.