خرداد روز داد نباشد که بامداد
از لهو و خرمی بستانی ز باده داد
از باده جوی شادی و از باده باش خوش
بی باده این جهان صنما بادگیر باد
خاصه که عدل شاه جهان چون بهشت کرد
دریای خرمی و بطر بر جهان گشاد
سلطان ابوالملوک ملک ارسلان که چرخ
گوید که تا به حشر ملک ارسلان زیاد
دایم عزیز باد که دین هست ازو عزیز
از ملک شاد باد کزو هست خلق شاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره شادی و خوشی در زندگی است، با تأکید بر لذتهای ناب و سرمستی ناشی از باده. شاعر به اهمیت عدالت و خوشبختی در ظل سلطنت شاه صحبت میکند و به شخصیتهای بزرگ و محترم، مانند "سلطان ابوالملوک" اشاره میکند. او بر این باور است که شادی و زندگی خوب از دین و لطف شاه سرچشمه میگیرد و برکات آن بر دنیای مردم میتابد. در نهایت، ابراز آرزوهایی برای شادی و طول عمر سلطان به دلیل اثرات مثبت آن بر جامعه است.
هوش مصنوعی: در روز خرداد، زمانی که برای داد و کمک به دیگران مناسب است، نباید صبح را تنها با شادی و نوشیدن شراب گذراند.
هوش مصنوعی: از شراب بنوش و شادی کن و با خوشحالی زندگی کن. بدون شراب نیز این دنیای زیبا میتواند شگفتانگیز باشد.
هوش مصنوعی: به ویژه اینکه عدل پادشاه جهانی مانند بهشت است و دریای خوشی و لذتی را بر سراسر جهان گشوده است.
هوش مصنوعی: سلطان ابوالملوک، ملک ارسلان، چنان قدرتمند است که زمان و دوران هم او را ستایش میکند و تا روز قیامت نام و یادش باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: در هر لحظه از عشق و اهمیت دین، که از آن سرچشمه میگیرد، شاد و دلشاد باش. زیرا از محبت و خوشی که به خلق و جامعه میبخشد، خوشبختی و شادی برای همگان به ارمغان میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نرگس نگر، چگونه همی عاشقی کند
بر چشمکان آن صنم خَلُّخینژاد
گویی مگر کسی بشد، از آب زعفران
انگشت زرد کرد و به کافور بر نهاد
از باغ باد بوی گل آورد بامداد
وز گل مرا سوی مل سوری پیام داد
گفتا من آمدم تو بیا تا بروی من
آزادگان ز خواجه بنیکی کنند یاد
خواجه بزرگ ابوعلی آن بی بهانه جود
[...]
یک نیمه عمر خویش ببیهودگی بباد
دادیم و ساعتی نشدیم از زمانه شاد
از گشت آسمانی و تقدیر ایزدی
برکس چنین نباشد و برکس چنین مباد
یا روزگار کینه کش از مرد دانشست
[...]
تا آفریدگار مرا رای و هوش داد
بی کس ترم نیاید از خویشتن بیاد
آن روزگار شیرین چون باد بر گذشت
این روزگار تلخ همان بگذرد چو باد
گر باز روزگار مساعد شود مرا
[...]
غلبه فروش خواجه که ما را گرفت باد
بنگر که داروش ز چه فرمود اوستاد
گفتا که پنجپایک و غوک و مکل بکوب
در خایه هل تو چنگ خشنسار بامداد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.