گنجور

 
مسعود سعد سلمان

خرداد روز داد نباشد که بامداد

از لهو و خرمی بستانی ز باده داد

از باده جوی شادی و از باده باش خوش

بی باده این جهان صنما بادگیر باد

خاصه که عدل شاه جهان چون بهشت کرد

دریای خرمی و بطر بر جهان گشاد

سلطان ابوالملوک ملک ارسلان که چرخ

گوید که تا به حشر ملک ارسلان زیاد

دایم عزیز باد که دین هست ازو عزیز

از ملک شاد باد کزو هست خلق شاد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode