چون بند تو بنده را همی پند بود
دربند تو بنده تو خرسند بود
لیکن پایش چه در خور بند بود
ور نیز بود غایت آن چند بود
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
چون بند تو بنده را همی پند بود
دربند تو بنده تو خرسند بود
لیکن پایش چه در خور بند بود
ور نیز بود غایت آن چند بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی ز فراق بر دلم بند بود
اندوه فراق بر دلم چند بود
آن دل که بدلبر آرزومند بود
در فرقت او چگونه خرسند بود
آن دل که به دوری تو خرسند بود
بنگر که بر او بار بلا چند بود
نومیدی و کینه و بریدن سخت است
زآنجا که امید مهر و پیوند بود
فرزانه به قید شهر و کو بند بود
پیوسته اسیر زن و فرزند بود
مجنون داند به است صحرا از شهر
دیوانه به کار خود خردمند بود
دل در غم عشق تو برومند بود
در پرتو دیدار تو خرسند بود
بگذاشته ام در کف و گویم هر روز
در شهر شما بهای دل چند بود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.