گنجور

 
مسعود سعد سلمان

ای بزرگی که باغ رادی را

شاخ بأس تو فتح بار آورد

تیغ تیز تو در مصاف عدو

شرک را تا به حشر کار آورد

حیدری صولتی و خنجر تو

عادت و رسم ذوالفقار آورد

کف بارنده مبارک تو

جود را موسم بهار آورد

بنده مسعود سلمان را

نزد تو بخت پایدار آورد

چون نبودش ز نام خود نیمی

نیمی از نام خود نثار آورد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode