خویشتن را سوار باید کرد
بر سخن کامگار باید کرد
طبع خود را به لفظ و معنی بر
تازه چون نوبهار باید کرد
مدحت شهریار باید گفت
خدمت شهریار باید کرد
شاه محمود سیف دولت و دین
که زبان ذوالفقار باید کرد
پس همه عمر خود به دفتر بر
مدحت او نگار باید کرد
وان کسی را که مدح او گوید
بر ملوک افتخار باید کرد
آنکه هر کس که طلعتش بیند
جان شیرین نثار باید کرد
ملکا خسروا خداوندا
کارها شاهوار باید کرد
مملکت انتظار نپذیرد
تا به کی انتظار باید کرد
ملک آفاق را بباید جست
کی بدین اختصار باید کرد
بد سگالان بی دیانت را
از جهان تارومار باید کرد
روی خود را به پیش شاه جهان
چون گل آبدار باید کرد
جمله بنیاد دین و دولت را
به حسام استوار باید کرد
ملک را چون قرار خواهی داد
تیغ را بی قرار باید کرد
نامداران و سرفرازان را
از جهان اختیار باید کرد
جمله بدخواه را بباید خست
با عدو کارزار باید کرد
ملک را از حصاریان چو شیر
به عدو بر حصار باید کرد
این جهان را به عدل و داد شها
همچو خانه بهار باید کرد
وانگهی اندر آن به دولت و عز
تا قیامت مدار باید کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پشت بر روزگار باید کرد
روی در روی یار باید کرد
چون ز رخسار پرده برگیرد
در دمش جان نثار باید کرد
پیش شمع رخش چو پروانه
[...]
روی در روی یار باید کرد
پشت بر کار و بار باید کرد
خوندل را زدیده باید ریخت
دل و جانرا نثار باید کرد
عشق هوش است و عقل سرپوشی
[...]
می ندانم چکار باید کرد؟
چه علاج اختیار باید کرد؟
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.