سپاس ازو که مر او را بدو همی دانیم
وزانچه هست نگردیم و دل نگرانیم
چنانکه دانیم او را به عقل کی باشد
چنانکه باشد او را به وهم کی دانیم
چگونه انکار آریم هستی او را
که ما به هستی او را دلیل و برهانیم
چو مستحیلان شوم و حرامخواره نه ایم
ازین سبب همه ساله اسیر حرمانیم
اگر به خواسته یکسان نه ایم شاید از آنک
نه آدمیم و به اصل و نژاد یکسانیم
ز رنج بر ما خانه بسان زندان شد
به دست انده ازین روی را گروگانیم
زبان و دیده فضل و فضاحتیم همه
چو دیده و چو زبان در میان زندانیم
شدست بر ما گردان سپهر پنداری
از آن چو مرکز بر جا همی فرومانیم
هزاردستان گشتیم در روایت شعر
از آن ز خلق جهان چون هزار دستانیم
نیاز نیست به ما خلق را همی به جهان
چنانکه گویی ما همچنان از ارکانیم
اگر ز خاک نگشته ست خوب صورت ما
شگفت نیست از آن در میان دیوانیم
اگر نه دیوند این مردمان دیو نشان
چرا چو مردم مصروع گشته حیرانیم
به کان حکمت مانند نور خورشیدیم
به بحر دانش مانند ابر نیسانیم
چنانکه تابش خورشید و ابر و باران ما
گهی به شوره ستانیم و گه به بستانیم
خیال آن بت خورشید روی نادیده
چو مه به آخر اندر محاق و نقصانیم
ندیده خوبی گشته اسیر عاشقی ایم
ندیده وصلی مانده اسیر هجرانیم
نه عاشق صنمانیم عاشق کیشیم
نه از نگارین دوریم دور از اقرانیم
بخاصه ناصر مسعود شمس نادر دهر
که ما به یکجا در مهر چون تن و جانیم
اگر نه روز و شب اندر ستایش اوییم
یقین بدانکه نه از پشت سعد سلمانیم
ز بهر حضرت غزنین و اهل فضلش را
غلام و بنده گردیز و زابلستانیم
بسان آدم دوراوفتاده ایم از خلد
از آن ز لهو و نشاط و سرور عریانیم
چنانکه آدم از کرد خود پشیمان شد
ز کردهای خود امروز ما پشیمانیم
چو شاخ بیدیم از راستی همیشه از آنک
ز باده هر کس چون برگ بید لرزانیم
نه بنده ایم خداوند دانش و هنریم
که بندگان خداوند شاه کیهانیم
امیر غازی محمود سیف دولت و دین
که او چو احمد مکی و ما چو حسانیم
ز بس که بر ما زو رحمت است پنداری
که کف رادش ابرست و ما گلستانیم
ز روزگار نداریم هیچگونه گله
که سخت خرم و بانعمت و تن آسانیم
جواب ناصر مسعود شمس گفتم ازین
که بهر آن سخنان را چنین همی رانیم
که از قصیده ما حاصل آمد این معنی
زبان ندارد اگر قافیه برگردانیم
عطای یعقوب ای روشن از تو عالم علم
تو آفتابی و ما ذره را همی مانیم
کنون که دوریم از تو زروی و رای تو ما
چو ذره بی مهر از چشم عدل پنهانیم
عجب نداریم از روزگار خویش که ما
نه چون دگر کس در نعمت فراوانیم
بر زمانه ز ما این گنه بسنده بود
که نیک شعر و قوی خاطر و سخندانیم
ثنا نگوییم الا خدایگانی را
که ما ز دولت او زیر بر و احسانیم
نه از درودگر و از کفشگر خبر داریم
نه بر فقاعی و پالیزبان ثنا خوانیم
سخن بر تو فرستم از آنکه تو دانی
که ما به دانش نه چون فلان و بهمانیم
به شعر داد بدادیم داد ما تو بده
که ما چو داد بدادیم داد بستانیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به نوعی مدح و سپاس از خداوند و همچنین ستایش از ناصر مسعود شمس اشاره دارد. شاعر به وجود خداوند به عنوان منبع علم و حکمت میپردازد و به وضعیت خود و بندگیاش اشاره میکند. او به سختیهای زندگی و احساسات پشیمانی و عشق اشاره دارد و نشان میدهد که در جستجوی حقیقت و زیبایی هستند.
شاعر همچنین حمایت و رحمت ناصر مسعود را ستایش میکند و بر این باور است که زندگی پر از نعمت و برکت است. در نهایت، او به بیان این نکته میپردازد که آثار و اشعارش نمیتوانند به خوبی حقایق را بیان کنند و او به دنبال علم و حقیقت است تا از آن بهرهمند شود. متن در کل بر عظمت وجود خداوند، عشق، و امید به آینده تأکید میکند.
هوش مصنوعی: سپاسگزار کسی هستیم که او را با خودمان مقایسه میکنیم و از آنچه که هستیم، رضایت نداریم و دلنگرانیم.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم او را با عقل بشناسیم، زیرا شناخت او به ذهن و تصورات ما فراتر از عقل است.
هوش مصنوعی: چطور میتوانیم وجود او را انکار کنیم در حالی که ما خود دلیلی بر وجود او هستیم؟
هوش مصنوعی: زمانی که به حالت مستحیل درمیآیم و خود را وابسته به لذتهای مادی نمیبینم، به همین خاطر هر ساله در چنگال حسرت و ناامیدی گرفتار میشوم.
هوش مصنوعی: اگر به خواستههای مشابهی نرسیم، شاید به این دلیل است که همانند هم نمیباشیم، با اینکه از نظر اصل و نژاد مشابه هستیم.
هوش مصنوعی: به دلیل رنجهایی که کشیدیم، خانه ما مانند زندانی شده است و به دلیل اندوهی که داریم، ما به نوعی اسیر آن شدهایم.
هوش مصنوعی: ما مانند چشم و زبان در میان زندانیم و از فضل و زیبایی خود بهرهمند نیستیم.
هوش مصنوعی: زمانه بر ما تأثیر دارد و ما مثل مرکزی ثابت به جا میمانیم.
هوش مصنوعی: ما در دنیای شعر به دنبال درکی عمیق و روایتهای مختلف سفر کردهایم، همانطور که دستان ما در میان مردم و دنیا گشت و گذار کرده است.
هوش مصنوعی: نیازی نیست که به دیگران نشان دهیم که ما هم مانند آنها در این دنیا حضور داریم و اهمیت داریم.
هوش مصنوعی: اگر ما از خاک ساخته شدهایم و زیباییمان ناشی از آن است، باید بدانیم که این مسئله عجیبی نیست که ما در میان دیوانگان قرار داریم.
هوش مصنوعی: اگر این مردم به دیوانگی شبیه نیستند، پس چرا مانند افرادی که مست و گیج شدهاند، در حیرت و سردرگمی به سر میبریم؟
هوش مصنوعی: ما مانند نور خورشید به گنجینه حکمت دسترسی داریم و مانند ابر در فصل بهار از دانش و اطلاعات پربار هستیم.
هوش مصنوعی: مانند تابش آفتاب و باران، ما گاهی در زمینهای شور و خشک رشد میکنیم و گاهی در باغهای سرسبز و حاصلخیز.
هوش مصنوعی: اندیشه آن معشوقی که چون خورشید زیبایی دارد، در نهایت مانند ماهی که به محاق میرود و کاهش مییابد، برای ما دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: ما بدون اینکه خوبی را دیده باشیم، در عشق گرفتار شدهایم و بدون آنکه وصل را تجربه کنیم، در دوری و فراق گرفتاریم.
هوش مصنوعی: ما عاشق زیباییهای خاصی هستیم و به خاطر دلایل خودمان از دیگران فاصله داریم.
هوش مصنوعی: خصوصاً ناصر مسعود، نور درخشان و بینظیر زمان، که ما در کنار هم در دوستی و محبت مثل جان و تن هستیم.
هوش مصنوعی: اگر ما شب و روز در ستایش او نباشیم، مطمئن باش که ما از نسل سعد سلمان نیستیم.
هوش مصنوعی: به خاطر حضور حضرت غزنین و افراد با فضیلت او، ما به بندگی و خدمت به آنها در زابلستان میپردازیم.
هوش مصنوعی: ما مانند آدمی هستیم که از بهشت رانده شده؛ زیرا از لذتها و شادیها بهرهمند نیستیم و در حقیقت از آنها عاری هستیم.
هوش مصنوعی: چنان که آدم از کارهایش پشیمان شد، ما هم امروز از اعمال خود احساس پشیمانی میکنیم.
هوش مصنوعی: مانند شاخ بید، همیشه راست هستیم و از آنجا که هر کس به واسطه نوشیدن باده، مانند برگ بید میلرزد، ما در حقیقت به راست بودن خود ادامه میدهیم.
هوش مصنوعی: ما بندگان خدا نیستیم، بلکه در حقیقت دارای علم و هنر هستیم و به عنوان مخلوقاتی بزرگ و باارزش در جهان، جایگاه ویژهای داریم.
هوش مصنوعی: امیر غازی محمود، که در سپهر دولت و دین همچون ستارهای درخشان است، ما را چون حسانی میبیند که در خدمت او هستیم و او را میستاییم.
هوش مصنوعی: به خاطر فراوانی رحمتهای او، گویی دستش مانند ابر بارانی بر ماست و ما در چنین شرایطی همچون باغی پر از گل و سرسبز هستیم.
هوش مصنوعی: ما از زندگی هیچ شکایتی نداریم زیرا در آرامش و رفاه و آسایش به سر میبریم.
هوش مصنوعی: من به ناصر مسعود شمس پاسخ دادم که ما به خاطر آن سخنان، اینگونه رفتار میکنیم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر ما شعر و مفهوم آن را به شکل دیگری بیان کنیم، ممکن است نتوانیم معنای اصلی و زیبایی آن را به درستی منتقل کنیم. به عبارت دیگر، به تکرار قافیه و واژهها نیازی نیست، زیرا essence و زیبایی شعر در خود محتوا نهفته است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که یعقوب، که نماینده علم و دانایی است، به قدری درخشان و تابناک است که ما به عنوان ذرهای کوچک در برابر نور او، تنها میتوانیم بمانیم و به عظمت دانش و معرفت او توجه کنیم. روشن است که علم یعقوب همانند خورشید میدرخشد و ما در مقابل آن، تنها یک نقطه کوچک هستیم.
هوش مصنوعی: حالا که از تو دوریم و به جمال و رأی تو دسترسی نداریم، مانند ذرهای هستیم که به خاطر بیمحبتی در چشم عدالت ناپیداست.
هوش مصنوعی: ما از روزگار خود شگفتزده نیستیم، چون وضعیت ما با دیگران متفاوت است و در نعمت و خوشی زندگی نمیکنیم.
هوش مصنوعی: در این دنیا، تنها کافی است که ما شاعران خوبی باشیم و از ذهنی قوی و سخنوری برخوردار باشیم تا بتوانیم از گذشتههای نیکو یاد کنیم.
هوش مصنوعی: ما فقط خداوند را ستایش میکنیم، زیرا از نعمتهای او در زیر سایه و لطفش بهرهمند هستیم.
هوش مصنوعی: ما نه از درودگر (نجار) و نه از کفاش (کفشساز) چیزی میدانیم، و نه به سخرهگیر و کشاورز (پالیزبان) ارادت و ستایش میکنیم.
هوش مصنوعی: من برای تو صحبت میکنم زیرا میدانم که ما از نظر دانش، متفاوت از دیگران هستیم.
هوش مصنوعی: ما به شعر پاسخ دادهایم، حال تو هم پاسخ بده. چون وقتی ما پاسخ دادهایم، حق ما این است که پاسخ را از تو بگیریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو قدر دلبر و آداب عشق ما دانیم
بیا که روی تو بینیم و جان برافشانیم
جمال صورت جان بر در تو تا دیدیم
در آن کمال که صورت نگاشت حیرانیم
ورای حسن ترا دلفریبی و ناز است
[...]
کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم
سواد خوان الف قامتان مژگانیم
ز من حکایت مجنون و کوهکن بشنو
که ما فلک زدگان، طفل یک دبستانیم
ز بخت ماست که ما را زمانه نشناسد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.