گنجور

 
منوچهری

خیز بترویا! تا مجلس زی سبزه بریم

که جهان تازه شد و ما ز جهان تازه‌تریم

بر بنفشه بنشینیم و پریشیم خطت

تا به دو دست و به دو پای بنفشه سپریم

چون قدح گیریم از چرخ دو بیتی شنویم

به سمنبرگ چو می خورده شود لب ستریم

وگر ایدونکه بینجامدمان نقل و نبیذ

چارهٔ هر دو بسازیم که ما چاره گریم

بمزیم آب دهان تو و می انگاریم

دو سه بوسه بدهیم آنگه نقلش شمریم

نخوریم انده گیتی که بسی فایده نیست

اگر ایدونکه بریم انده او یا نبریم

پیش کاین گیتی ما را بزند یا بخورد

ما ملکوار مر او را بزنیم و بخوریم