ای در طلب تو عمر من فرسوده
نابوده شده با تو دمی تا بوده
بر سفره انتظار خون جگرم
شد از پی حلوای لبت پالوده
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ای در طلب تو عمر من فرسوده
نابوده شده با تو دمی تا بوده
بر سفره انتظار خون جگرم
شد از پی حلوای لبت پالوده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
افسوس که عمر رفت بر بیهوده
هم لقمه حرام و هم نفس آلوده
فرمودهٔ ناکرده پشیمانم کرد
افسوس ز کردههای نافرموده
دوش آمد دست سوده و آسوده
آسوده ز رنج و مشک بر مه سوده
پالوده ز دست با سلخ آلوده؟
آلوده ز شادی و ز غم پالوده
افسوس که عمر رفت بر بیهوده
هم لقمه حرام هم نفس آلوده
فرمودهٔ ناکرده پشیمانم کرد
هیهات زکرده های نافرموده
از تهمت خصم نیستم آسوده
تا چند مرا طعنه زند نابوده
حال من بیچاره مثال گرگست
یوسف ندریده و دهن آلوده
فریاد ز دست صبر نافرموده
چون شمع ز گریه شد تنم فرسوده
با گریه شوقم چه کند صبر تنک؟
باران تندست و بام نااندوده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.