دلا چرا تو چنین بیقرار و مضطربی
چراست نام تو قلب از چه رو منقلبی
بدست کیست عنانت که میکشد هر سو
که هر نفس به دگر سوی و کوی منحرفی
گهی چو چرجی و گاهی چو بحر و گه ساحل
گهی چو جنت و گاهی چو نار ملتهبی
گهی چو دیری و گه کعبه و گه طایف
گهی چو رند خرابات و گاه محتسبی
بهر صفت که نماید جمال روی نگار
برش بسجده درآیی ز راه مقتربی
دلا بگو بدلارام از سر غیرت
چو نیست هیچکس غیرت از که محتجبی
کسی ز سایه خود اجتتاب مینکند
منم چو سایه ات از من چرا تو مجتتبی
شعاع مهر بمهر آنچنان که منتسب است
تو همچنان بدلارام خویس منتسبی
نقاب مهر رخت مغربط است در همه حال
بنور روی خود از چشم خویش منقتبی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از دلی بیقرار و مضطرب صحبت میکند و از دلیل این حال میپرسد. معشوق به گونهای است که دل را به تلاطم میاندازد و باعث میشود انسان در هر لحظه به سوی دیگری بگریزد. او معشوق را به اشکالی مختلف تشبیه میکند؛ گاه چون آتش، گاه چون بهشت و یا مکانهای مقدس. شاعر از احساساتی نظیر عشق و شیدایی سخن میگوید و از معشوق میخواهد که به او آرامش ببخشد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که در دنیای عشق، هیچ کس جز معشوق نمیتواند دل را آرام کند و وجود او همچون سایهای است که همیشه با اوست.
هوش مصنوعی: ای دل، چرا اینقدر بیقرار و ناآرامی؟ چرا نام تو باعث میشود که قلبم به تپش بیفتد؟
هوش مصنوعی: به دست کیست فرمانروایی تو که هر لحظه تو را به سمتی میکشاند و تو را از این سو به آن سو میبرد، در حالی که در هر نفس ممکن است به جایی دیگر متمایل شوی؟
هوش مصنوعی: گاهی شدم شاداب و سرزنده مانند چشمه و زمانی دیگر غمگین و عمیق همچون دریا. گاه در آرامش و سکوتی مانند ساحل و گاه در شادی و زیبایی مانند بهشت و زمانی دیگر در اضطراب و دگرگونی مانند آتش.
هوش مصنوعی: گاهی انسان به حالت گذشته و یاد قدیم خود باز میگردد، گاهی به مکانهای مقدس و باستانی میرود، گاهی در حال سیر و سیاحت و گاهی هم در حال سرمستی و خوشگذرانی است. در برخی مواقع نیز به رویکردهایی جدی و اخلاقمدارانه توجه میکند.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و صفات دلربا چهره معشوق را نشان دهد، تو باید با تمام وجود و با خضوع به او نزدیک شوی و سجدهوار به او نزدیک شوی.
هوش مصنوعی: ای دل، بگو به دل آرام که وقتی هیچکس از غیرت برخوردار نیست، چرا تو خودت را پنهان میکنی؟
هوش مصنوعی: هیچکس از سایهاش دور نمیشود، اما من که همانند سایهات هستم، چرا تو از من دوری میکنی؟
هوش مصنوعی: تو چنان به محبت و دوستی وابستهای که مانند اشعه خورشید به خورشید خود وابسته است. تو همچنین به آرامش و سکون خود وابستهای.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چهره زیبا و دلربای محبوب، در هر شرایطی نورانی و جذاب است. این نورانی بودن به لحاظ روحی و عاطفی از درون خود شخص ناشی میشود و به دیگران منتقل میشود. در واقع، موثر بودن این زیبایی به نحوی است که موجب تسخیر دلها میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشوشست دلم از کرشمهٔ سلمی
چنان که خاطر مجنون ز طرهٔ لیلی
چو گل شکر دهیم درد دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
به غنچهٔ تو شکر خنده نشانهٔ باده
[...]
فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی
بدین زره ببری و بدان ز ره ببری
چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟
سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی
سخن شریفتر و بهتر است سوی حکیم
ز هرچه هست در این ره گذار بیمعنی
بدین سخن شدهای تو رئیس جانوران
[...]
مشوش است دلم از کرشمه سلمی
چنانکه خاطر مجنون ز طره لیلی
چو گل شکر دهیم در دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
بغنچه تو شکر خنده نشئه باده
[...]
فراخت رایت ملک و ملک به علیین
کفایت ثقت الملک طاهربن علی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.