گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شمس مغربی

ای صفات بیکران تو طلسم گنج ذات

گنج ذات تو گشته مخفی ز طلسمات صفات

هست عالم سربسر نقش طلسم گنج تو

از طلسم و نقش هرگز حل نگردو مشکلات

ای صفاتت نقشبند کارگاه هردو کَون

سایه نور صفات توست نقش کاینات

ظل نقش کاینات از نور تو دارد ظهور

زانکه باشد انبساطش بر جمیع ممکنات

پرتو نور است سایه خود ندارد اختیار

زان سبب هرگز نباشد یکزمان او را ثبات

سایه ناچیز گوید هر زمانی نور را

ای بتو ظاهر شده ماهمچو تو ظاهر بذات

سایه هستی مینماید لیکن او را اصل نیست

نیست را از هست اگر بشناختی یابی نجات

کی خورد خضر حیات از آب حیوان شربتی

تا تو ظلمت را تصور کرده آب حیات

ایدل سرگشته حیران بساط مغربی

بیجهت را گر همی جویی گذر کن از جهات

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

سنایی

ای که هفت اقلیم و چار ارکان عالم را به علم

همچو هفت آبا تو دربایی و چون چار امهات

هفت ماه آمد که از بهر تقاضای صلت

کرده‌ام بر درگهت چون دولت و دانش ثبات

بارها در طبعم آمد کان چو گوهر شعرها

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
انوری

آخر ای خاک خراسان داد یزدانت نجات

از بلای غیرت خاک ره گرگانج و کات

در فراق خدمت گرد همایون موکبی

کاندر نعل از هلالست اسب را میخ از نبات

موکب صدر جهان پشت هدی روی ظفر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مجیرالدین بیلقانی

صدر عالی اوحدالدین دام انعامه که هست

چاکر خاک جنابش چشمه آب حیات

بر رخ این رقعه شکل نیلگون یعنی زمین

داده رای او وزیر آسمان را شاه مات

خصمش از رشگ دوات و کلک گوهر بار او

[...]

اثیر اخسیکتی

ای خرد را خاک درگاه تو اکسیر نجات

خوانده حق برخطه عالم تو را اقضی القضات

در دبیرستان عزم و حزم تو تشبیه طبع

باد را تعلیم سیر و کوه را درس ثبات

نیست بی طغرای تو، نافذ قضا را یک مثال

[...]

امامی هروی

ای باستحقاق خورشید سپهر معجزات

هم امامت را پناهی هم امامی را نجات