شمارهٔ ۱۳۲
دیده وام گشته از تو برویت نگرم
زانکه شایسته دیدار تو نبود نظرم
چون ترا هر نفسی جلوه بجنسی دگر است
هر نفس زان نگران در تو بچشمی دگرم
توئی از منظر چشمم نگران بر رخ خویش
که توئی مردمک دیده و نور بصرم
هرکه بیرسم و اثر گشت برویش پی برد
من بیرسم و اثر ناشده پی مینبرم
تا زمن هست اثر، از تو نیابم اثری
کاشکی در دو جهان هیچ نبودی اثرم
نتوان برسر کوی تو کردن پرواز
تا ز اقبال تو حاصل نبود بال و پرم
بوی جانبخش تو همراه نسیم سحر است
زان سبب مرده انفاس نسیم سحرم
یار هنگام سحر بر دل ما کرد گذر
گفت چون جلوه کنان بر دل تو میگذرم
مغربی آینه دل ز غبار دو جهان
پاک بزدادی که پیوسته در او مینگرم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...