لبیبی
»
ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
»
شمارهٔ ۹۲ - به شاهد لغت افراشته، بمعنی بلند کرده و انباشته
دل از حرص و از کینه انباشته
سر کبر بر چرخ افراشته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درفش فراوان برافراشته
همه نیزهها ز ابر بگذاشته
سر از پیش چون غمگنی داشته
دو تا پشت و انگشتی افراشته
جداگونه هر یک بد انباشته
سلیح هم به جا هست بگذاشته
خروشی ز هر برج برداشته
درفشی ز هر سو برافراشته
مغانه می لعل برداشته
به باد مغان گردن افراشته
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.