لبیبی
»
ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
»
شمارهٔ ۸۰ - به شاهد لغت بنشاختن، بمعنی بنشاندن
چو باز آمد از حمله و تاختن
بفرمودش از پای بنشاختن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: پس از آنکه از جنگ و حمله بازگشت، فرمان داد که از اسب پیاده شود.
هوش مصنوعی: زمانی که او از حمله و جنگ به عقب برگشت، دستور داد تا از اسب پیاده شود و به آرامش بیاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
و زان پس یکی چارهای ساختن
ز هر گونه اندیشه انداختن
ز من بشنو اکنون گه تاختن
که آورد از بهر کین آختن
نه هرگز بودشان به هم ساختن
نه آسایش آرند از تاختن
ز بس غارت و کشتن و تاختن
سر از یاد توران برافراختن
ندانست خود چاره ای ساختن
ز طیهوریان کوه پرداختن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.