از قدم تا فرق زیبا آمدی
از برای چشم بینا آمدی
کردی از ظاهر بباطن التفات
از دل اندر دیده ما آمدی
آمدی بالذات بر اشیا محیط
بس عجب بر برج دریا آمدی
بودی اندر گوشها سامع بخود
در زبانها جمله گویا آمدی
دوش همچون ماه دیدم نیم شب
با سر زلف مطرا آمدی
روز دیگر مست و جام می بکف
با رباب و چنگ و غوغا آمدی
با لب یاقوت و زلف عنبری
از برای قوت جانها آمدی
تا به بینی حسن روز افزای را
با دو چشم مست شهلا آمدی
نی ازل باشد تو را و نی ابد
نه ز پستی نه ز بالا آمدی
چون سقیهم ربهم گفتی بلطف
ساقی روحی و سقا آمدی
مست رفتی از بر ما بیخبر
قاضی و مفتی و دانا آمدی
دیدم اندر دیروزی ناگهان
وه که با زلف چلیپا آمدی
غیر خود را از میان برداشتی
زین جهت دانم که تنها آمدی
یاد دارم آیت خلق جدید
گاه پیر و گاه برنا آمدی
بر سر قاف قناعت منقطع
کوهیا مانند عنقا آمدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بستهٔ مردار دنیا آمدی
لاجرم مهجور معنی آمدی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.