هستم از علم نظر دانای حق
چون بچشم حق شدم بینای حق
جسم چون داراست و جان منصور باز
زان اناالحق گفت و شد گویای حق
هر چه موجودند از بالا و پست
قطره محوند در دریای حق
معنی کفوا احد دانی که چیست
نیست جز حق هیچکس همتای حق
هم بگوش جان شنیدم صبحدم
هست کوهی جان انسان جای حق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جوهری یابی ز استغنای حق
تا بگردی این زمان شیدای حق
سر بر آوردند از دریای حق
که بگیر ای شیخ سوزنهای حق
سر برآورند از دریای حق
که بگیر ای شیخ سوزنهای حق
پس به یاد آرید نعمت های حق
رستگار آیید تا ز اعطای حق
پرنمود آفاق را ز آوای حق
شد نوای حق بلند از نای حق
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.