گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کوهی

کلوخ جسم را در آب انداز

مکن مهمل بصد اشتاب انداز

چو اسمعیل شوقر بان و سررا

به پیش تیغ آن قصاب انداز

پس آنکه ذره سان جانی که داری

بر خورشید عالم تاب انداز

بخور می از کف ده ساله طفلی

فغان در جان شیخ و شاب انداز

نگارا تا ببوسم آن کف پای

چو مستان خویشرا در خواب انداز

زخورشید رخت در جان کوهی

که آن نور است در مهتاب انداز